انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: سوال دو قدم اول
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
Heart
آیا دلیل ضعف ما در کنترل غذا نداشتن اراده بود.توضیح دهید؟


خير-درست كنار نيامدن با زندگي وفاصله زياد بين واقعيت وغير واقعيت يعني هر چه دوست دارم مي شنوم وهر چه دوست دارم مي بينم .در اصل واقعيت از يك طرف مي رفت ومن از طرف ديگر. اين سوال مي خواهد بگوييد كه ما نه فقط در زمان پرخوري اين مشكل را داشتيم بلكه همين الان هم هين طوريم.ما پرخوري مي كرديم كه از يك واقعيت فرار كنيم كه خودمان هم نمي دانستيم ان واقعيت چيست.بدبختي ما اين بودكه هميشه از مشكلات فرا مي كرديم وپناه مي اورديم به غذاوچاره كار را در خوردن غذاي اضافي مي دانستيم ودر كل بيماري من ربطي به اراده واين جور حرف ها نداره پر خوری ما به خاطر این بود که ما غذا می خوردیم که ویار بدنیمان را خارج از کنترل فکرمان بود ارضا کنیم .من با پذیرفتن بیماری ام می توانم خورذنم را کنترل کنمHeartHeartHeart
(2013-11-03، 01:17 )'mehrnaz' نوشته است: [ -> ]Heart
آیا دلیل ضعف ما در کنترل غذا نداشتن اراده بود.توضیح دهید؟

خير-درست كنار نيامدن با زندگي وفاصله زياد بين واقعيت وغير واقعيت يعني هر چه دوست دارم مي شنوم وهر چه دوست دارم مي بينم .در اصل واقعيت از يك طرف مي رفت ومن از طرف ديگر. اين سوال مي خواهد بگوييد كه ما نه فقط در زمان پرخوري اين مشكل را داشتيم بلكه همين الان هم هين طوريم.ما پرخوري مي كرديم كه از يك واقعيت فرار كنيم كه خودمان هم نمي دانستيم ان واقعيت چيست.بدبختي ما اين بودكه هميشه از مشكلات فرا مي كرديم وپناه مي اورديم به غذاوچاره كار را در خوردن غذاي اضافي مي دانستيم ودر كل بيماري من ربطي به اراده واين جور حرف ها نداره پر خوری ما به خاطر این بود که ما غذا می خوردیم که ویار بدنیمان را خارج از کنترل فکرمان بود ارضا کنیم .من با پذیرفتن بیماری ام می توانم خورذنم را کنترل کنمHeartHeartHeart
ممنونم دقیقا



 
دقیقا نمیدونم اراده نداشتم یاافکارم منو هدایت میکنن فقط میدونم وسوسه میشم تا غذا نخورم فکرم اروم نمیشه بعدش حس پشیمونی دارم که چرا نتونستم خودمو کنترل کنم چرا غذا خوردم
چه میدانم علت چیست اخه اگر علت ش را میدانستم چاره اش میکردم اصلا در برابر پرخوری اراده ای ندارم فکرم کار نمیکند