انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-بیست و هشتم آبان
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

زبان همدردی 28 آبان

«...فرد معتاد از ابتدا به همان میزان احساس همدردی دست مییابد که هر فردی بدان نیاز دارد تا خود را متقاعد کند که میتواند با الگو گرفتن از افرادی که سالهای بسیاری در بهبودی به سر بردهاند، پاک بماند.»

کتاب پایه

v

بسیاری از ما در اولین جلسه خود حضور یافتیم و چون کاملاً مطمئن نبودیمNA متعلق به ماست، چیزهای زیادی را برای عیبجویی یافتیم. یا احساس میکردیم هیچ کس مانند ما رنج نبرده است یا اینکه خود ما به اندازه کافی رنج نبردهایم. اما وقتی گوش دادیم، شروع به شنیدن چیز جدیدی کردیم، زبان بیکلامی که ریشه در شناخت، باور و ایمان داشت: زبان همدردی. چون به احساس تعلق شدیداً نیاز داشتیم، به گوش دادن ادامه دادیم.

وقتی زبان همدردی را درک میکنیم و به این زبان صحبت میکنیم، همه احساس همدردی مورد نیاز خود را به دست میآوریم. برای درک این زبان ویژه، با قلب خود گوش میدهیم. زبان همدردی از کلمات استفاده نمیکند؛ بیشتر از اینکه بیان کند، احساس میکند. موعظه یا سخنرانی نمیکند، بلکه گوش میدهد. میتواند با روح معتادی دیگر بدون بیان هیچ کلمهای ارتباط برقرار کند و آن را لمس کند.

فصاحت و روانی در زبان همدردی از طریق تمرین به دست میآید. هر چه در ارتباط خود با سایر معتادان و نیروی برتر خود بیشتر از این زبان استفاده کنیم، آن را بیشتر درک میکنیم. این زبان موجب شرکت مجدد ما در جلسات میشود.

v

فقط برای امروز: با قلب خود گوش میدهم. هر روزی که سپری میشود، در زبان همدردی روانتر میشوم.

fبنام خدا

امروز تمام افکارم مشغول به آدم های موفق است و به همین دلیل احساس تفاوت و خود کم بینی سراغم می آید که تمام افکار مثبت را در هم میشکند و به افکار منفی و دید و حرکات منفی تبدیل میکند

فقط برای امروز:سعی میکنم استعداد هایم را بشناسم و آنهارا شکوفا کنم و با حرکت به سمت استعدادهایم خودم را به فرد کارآمدی برای دیگران واجتماع تبدیل کنم وبه این گونه از احساس خود کم بینی ومقایسه و تفاوت نسبت به دیگران نجات پیدا کنم

تمام ما استعدادهای باور نکردنی در وجود خود داریم
28 آبان کدا
از لحظه‌اي كه تصميم مي‌گيرم اراده و زندگي خود را به خداوند واگذار كنم، زندگي و آينده‌ی خود را تامین و بيمه كرده‌ام. ما افراد وابسته در گذشته زندگي و اراده و ارزش‌هاي خودمان را به وابستگي‌های خود سپرده بوديم و حاصل آن را هم ديده‌ايم. اكنون با سپردن و واگذاري زندگي و اراده‌ی خودمان به خداوند، می‌خواهیم به حکومت سیستم بیمار ذهن و رفتار ناسالم‌مان خاتمه دهیم و تمام چیزها را به دست با کفایت خداوند بسپاریم. تا جایی که به نقطه‌ی اعتقاد و اعتماد و ايمان برسيم. گاهي غرور و بيماري ما دست به دست داده و مانعي در راه اين روند تصميم‌گيري ايجاد مي‌كند. همه‌ی ما مي‌دانيم كه با برداشتن اين اصول، این واقعه به يكباره اتفاق نمي‌افتد، بلكه به آرامي و مرور وارد مراحل عملي مي‌شويم. چون بیماری بی‌ایمانی‌ در ما آنقدر قوی شده که با ما شروع به جنگ خواهد کرد. آيا من هر روز صبح با دعا كردن از خداوند تقاضا مي‌كنم، تا مرا آماده كند در طول امروز از او راهنمايي و كمك بخواهم؟ آيا به آن درجه از باور رسيده‌ام تا به خداوند اعتماد كنم و بدانم كه او خير مرا مي‌خواهد؟ خواست خداوند بر بهبودي و آزادي من از قيد وابستگي‌ها است!
صبر، صبر، صبر كليد پيروزي است!

 
28 آبان a day at a time از کتاب اندیشه امروز
گاهگاهی که این فکر بر ذهن من چیره گشته که من از خواست خداوند درباره دیگران آگاهی دارم ، به خود میگویم: این شخص از بیماری خود بهبودی خواهد یافت یا انکه ان دیگری از رنجی که می برد رها خواهد شد و برای آنها دعا می کنم و از خداوند می خواهم که در این موارد بخصوص به آنها کمک کند. اگرچه این دعاها از صمیم قلب انجام میشود اما از آنجائیکه بر تصورات من استوار است که از خواست خداوند درباره این افراد آگاهم با رهنمود های برنامه مطابقت ندارد. برنامه به من می آموزد که دعای خود را اینگونه انچام دهم که خواستار تحقق اراده او برای خود و دیگران باشیم.آیا من بیاد دارم که خداوند تا درجه ای دوست من است که من به او اعتماد داشته باشم؟ من دعا می کنم که خداوند به من فصتی دهد تا به دیگران کمک کنم. من از خداوند بخاطر فکر کمک به دیگران سپاسگذارم و از اینکه موقعیتی را در اختیار من قرار داده تا از قصر بلورین خود بیرون آیم و بدون خود خواهی و غرور دیگران را دوست بدارم و محبت خود را با آنان قسمت کنم خوشحالم. خداوندا به من کمک کم تا برای عملی شدن خواست و اراده تو دست به دعا بر دارم.
<<من اعتماد خود را در اراده خداوند نهاده ام>>