خدا رو شاهد میگیرم جز تو به هیچکی دل ندم
هر کی بیاد سراغ من جواب رد بهش بدم
میگم که عشق من تویی
بود و نبود من تویی
هر کی بگه دوست دارم
میگم وجود من تویی
برای لب هایت لبی دارم
برای چشمهایت چشمی
برای دستهایت دستی
اما برای دلت ، دلی دارم که خانه ات می شود ، برای همیشه . . .
تسليم شدم هميشه هنگام نبرد
پاييز تو آراست مرا برگي زرد
هرچند دلم زياد جنگيد ولي
مثل توكسي قلب مرا فتح نكرد
یکی می آید ؛ یکی می رود . . .
این قانون بقای زندگی ست . . .
اما تو که رفتی ؛ هیچکس نیامد . . .
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی !
وقتی دستان تو توی دستان من باشد ، دست را میبازم حتی اگر تمام حکم های دل در دست من باشد …
یادت باشه یه سری از آدما جنس دلشون از شیشه س ، زود میشکنن اما ناجور می بُرَن.
ﺑﻮﺩﻧﺖ 1ﺟﻮﺭ
ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ1ﺟﻮﺭ
ﺗﻮ ﺍﻳﻦ 2ﻧﻴﺎﻱ ﺟﻮﺭ ﻭﺍﺟﻮﺭ
2ﺳﺘﺘﺪﺍﺭﻡ ﻧﺎﺟﻮﺭ
از كنارم گذشتي
و با خيابان و باران ،
خاطره شدي
مي داني :
آن شب شعر كه مي خواندي
زيباتر از تنهايي ات ، شده بودي
و من چه زود فهميدم
دير عاشق شدم !
مــیــدونم !
کــــار داری !
ســَرَت شـــلوغه !
مــیــــدونم!
امــا اینکـــه موقع خـــواب
روی تخـــتت ... چند ثانیه ...
فقط لحــظه ای بــه ذهــنت خـــطور کنه
کـــه یکی جــایی ... کـــسی ... روی تخــتش ...موقع خــوابـــش ...
واس خاطر "تـــــــــو" اشـــک مــــی ریزه !
همیـــن هــم بــرا مـــن کــافیه !
بعد از تو ....
ديگر شعرهايم شبيه شعر نيست !!....
قافيه ها باخته اند .....
قالب ها تهي شده است ....
وزنشان كم و زياد ميشود ....
با اين وجود ....
تا آخر دنيا شعر خواهم گفت !!....
آخر اگر قرار شده .....
خدا تو را رديف كند .....
"شهريار شفيعي"
یک همیشه یک است،شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک باشد،اما بعضی اوقات می تواند بینهایت
بزرگ و عزیز باشد،یک خدا ،یک نگاه ،یک سرنوشت ،یک خاطره ، و یک گل مثل تو..
به داشته هایم می اندیشم ...
میشمارمشان
تک به تکدلم خوش نمیشود..
چه فایده وقتی تو در بینشان نیستی
دارمت ..
اما اینجا نیستی
و چه سخت است
داشتنی که خالی باشد از وجودتت
از تو ...