انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 15· چگونه یکی از اعضاء جلسات معتادان گمنام توانست طوری مرا تحت تأثیر قراردهد که ه
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· چگونه یکی از اعضاء جلسات معتادان گمنام توانست طوری مرا تحت تأثیر قراردهد که هیچکس هرگز نتوانسته بود ؟
محبت و عشق بلا عوض و خوش امدگویی گرم و در اغوش گرفتن مهربانانه و گوش دادن به درد دلهایم و عشقی بود که تا بحال تجربه نکرده بودم.
وقتی در اوج بیماری فعال بالاخره سر از جلسات معتادان گمنام در آوردم و اعضای قدیمی تر برای من هم گفتند که آنها هم بدبختی های مواد را زیاد کشیده اند و همان تجربیاتی که من داشته ام داشته اند و همان جاهایی که من بوده ام و همان تنهایی ها و نگرانی ها و اضطرابی که من داشته ام و اینکه راه نجات وجود دارد و حال مرا درک میکنند و آنها هم تسلیم شده و نجات یافته اند این صحبتها چون از دل بر می آمد بر دل هم مینشست و مرا متقاعد کرد که باید نگاهی دیگر به خودم و مشکلم و راه حل آن بیاندازم و واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد و بذر امید را در درون من کاشت که راهی دیگر جز مسیر خودم وجود دارد تا اینکه در نهایت دست از خودمحوری برداشتم و خود را تسلیم اصول برنامه نموده و بهبود پیدا کردم و این تنها از دست یک همدرد بر می آمد و بس
شخصی
15_بااولین روزورودم به انجمن ودیدن یکی ازهمبازی هایم که باظاهری شیک وسالم وسرحال و با تکلمی آرام وبدون بکاربردن الفاظ رکیک که مشخصه اوبود ونوع لباس پوشیدنش،کاملا مرابهت زده کرده ودرجایم میخکوب شدم شخصی که حتی دیگرمعتادان هم از اودوری میکردند، کسی که همه فکرمیکردند سرشار ازبیماریهای گوناگون وواگیرداراست،ومن هم فکرمیکردم بعدازسالها مصرف وکارتن خوابی حتما مرده است،حالازنده بود وکسی شده بودکه همه سعی میکردندخودرازودتربه اوبرسانند وازتجربیاتش درقدمها استفاده کنند که بادیدن بهت وحیرتم بمن نزدیک شده ومرادرآغوش کشید وبارویی خندان خوش آمدگفت ورودم به انجمن را،وبا جاذبه ای که ازخودش نشان دادبهترین وزیباترین پیام امیدرابمن دادوثابت کرد که درمسیردرستی قدم گذاشته ام، امیدوارم کرد،ودرحال حاضرهم سالهاست که درکنارهم درمسیربهبودی و خدمت به همدردانمان وپیام رسانی قدم برمیداریم،ویا در روزهای اول ورودم به انجمن،یک جوان همدردکه متوجه شدحالم خیلی بداست وامکان داردبسمت مصرف موادمخدربروم بدون هرگونه شناخت قبلی وبامحبت وبدون چشمداشت حدودا دوساعت سرم راگرم کرد وبعدها متوجه شدم بااینکه وضع مالی خوبی نداشت چندلیوان چای برایم خریدکله بیمارم را بامحبتش آرام کرد ومراتامنزلم همراهی نمود وهمان همدلی هاومهربانی هاوهمزبانی ها وعشق های بلاعوض بودکه کمکم کردتااین لحظه دراین مسیر روحانی والهی ثابت قدم وپاک باقی بمانم.?