2013-11-06، 08:33
2014-07-13، 05:10
وقتی که من امروز باوجود مشکلاتم که همچنان باقیست احساس ترس مثل سابق ندارم وقتیکه من امروز خودم را کنترل میکنم ومسئولیت دیگران رابه خودشان واگذار میکنم زمانی که من برای هرحرکتی که انجام میدم منتظر تایید دیگران نیستم وقتیکه به فرد بیمارم احترام میگذارم وهمانطوری که هست می پذیرمش وسعی در تغییر هیچکس غیراز خودم ندارم وقتیکه امروز اگرحالم هم بد بشه خیلی زمانش کوتاهه همه اینها دلایل حضور روحانی درزندگی من هست .
2014-08-17، 03:11
احساس هدایت روحانی ،خوب شدن حالم پس از زنگ زدن به راهنما و دوست بهبودی برای من به وجود میاید،پس هر چقدر در جلسه بیشتر شرکت کنم احساس هدایت روحانی میکنم.نیاز به یک نیروی برتر برای اتکاء به آن تا بتوانم به سلامت عقل برسم،قابل تشخیص است این اولین درجه هدایت روحانی است یعنی نیاز به داشتن یک نیروی برتر که من تنها نمیتوانم به تنهایی بهبودی برسم.زمانی که وسوسه به سراغم میاد و آنرا تبدیل به کار سالم میکنم،در آن لحظه احساس هدایت روحانی میکنم .زمانی که در آشفتگی هایم کمک میگیرم احساس هدایت روحانی میکنم.زمانی که در اوج آشفتگی ها پیام میگیرم و به الانان میایم احساس هدایت روحانی میکنم.وقتی پذیرش داشته باشم احساس هدایت روحانی میکنم.