2013-11-06، 08:36
2014-07-13، 05:24
دردرجه اول به اون آرامش گم شده ای که سالیان دراز نداشتم وباعث ترسهای بی نهایت من بود می رسم وسعی میکنم باترسهام مبارزه کنم ودوم اینکه وقتی واگذارکنم دیگران را همانطور که هستند می پذیرم دیگه دست از جنگ برمیدارم به خداشناسی میرسم خودم رادوست دارم وسعی میکنم اغتماد از دست رفته خودم را دوباره به دست بیارم درمقابل اعضای خانواده سهم خودم راانجام میدم وچون خدارادارم باکمال آرامش بقیه را به او می سپارم.
2014-08-17، 03:36
شکل و فرم زندگیم تغییر کرد،از یک انسان ناامید و تنها به یک فرد شاد تبدیل شدم.اعتقادات،ارزش ها و باورهایی که از گذشته از طرف دیگران برایم شکل گرفت به باورهای شخصی ام تبدیل شد.خواسته ام از زندگی عوض شد ،دید من عوض گردید،آرامش و شهامتم بیشتر شده،دیگر نمیترسم،خود را به خاطر احساس گناه و مسولیت زیادی عذاب نمیدهم.فقط برای امروز زندگی میکنم ،نگرانیهایم کمتر شده.زور من به تنهایی برای کنترل وسوسه هایم کم است ولی زمانی که من و نیروی برتر شدیم زورم بیشتر شده و بر آنها غلبه میکنم.