انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: قدم یک از ما می خواهد که به دو چیز اعتراف کنیم
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
قدم یک از ما می خواهد که به دو چیز اعتراف کنیم : یکی اینکه در برابر اعتیادمان عاجز هستیم ، و دوم اینکه زندگیمان غیرقابل اداره گردیده است . در واقع اقرار به یکی و رد دیگری ما را تحت فشار زیادی خواهد گذاشت . غیرقابل اداره بودن زندگیمان ، شاهد و مدرکی بر عجز ماست . غیرقابل اداره بودن دو نوع دارد ، یکی ظاهری و خارجی که توسط دیگران نیز دیده می شود و دیگری درونی وشخصیتی .

غیرقابل اداره بودن خارجی و ظاهری ، اصولاً از طریق مسائلی مانند زندانی شدن ، از دست دادن کار و شغل ، و مشکلات خانوادگی قابل شناخت است . بعضی از اعضای ما زندان را تجربه کرده اند ، بعضی دیگر قادر به ادامه رابطه ای حتی برای مدتی کوتاه نبوده اند و بعضی نیز از طرف خانواده طرد شده و از آنها خواسته شده بود که دیگر با خانواده شان تماس نگیرند .

غیرقابل اداره بودن درونی وشخصیتی ، اغلب از طریق اعتقادات غیرواقعی و ناسالم در مورد خومان ، دنیایی که در آن زندگی می کنیم و افرادی که در زندگیمان وجود دارند ، شناسایی می شود . ما ممکن است که اعتقاد داشته باشیم فرد بی ارزشی هستیم ، ممکن است فکر کنیم دنیا حول محور ما می چرخد ، نه اینکه باید به حول محور ما بچرخد بلکه در واقع می چرخد . ممکن است باور داشته باشیم که کار ما نیست که از خود مواظبت کنیم ، بلکه دیگران باید این کار را بکنند . ممکن است فکر کنیم مسئولیتهایی که دیگران و افراد معمولی در زندگی قبول می کنند ، برای ما خیلی زیاد است . عکس العملهایمان نسبت به رویدادها ممکن است افراط و تفریط باشد . عدم ثبات عاطفی اغلب راهی واضح برای شناخت غیرقابل اداره بودن شخصی ( درونی ) می باشد
[color=#000000] کارکرد قدم اصول روحانی را به ما یاد می دهد. قدم ها به ما می آموزند که چگونه می توانیم بهتر زندگی کنیم. اما در قدم یک که ابتدا و شروع برنامه 12 قدمی است، ما با واقعیتی بنام بیماری اعتیاد آشنا می شویم. ما متوجه می شویم که یک بیمار اعتیادی هستیم که باید تا آخر عمرمان از خودمان مراقبت کنیم. ما متوجه می شویم که قدم یک یعنی:
در مقابل بیماری اعتیاد و مواد مخدر عاجز هستیم.
می پذیریم که برای ما مصرف منترلی و موفقیت آمیز وجود ندارد.
می پذیریم که ما با اولین بار مصرف مشکل داریم و اصلاً مال مصرف نیستیم.
تمام آشفتگی های زندگی ما مربوط به مواد مخدر بوده است.
زندگی ما در اثر مصرف مواد، غیر قابل اداره شده بود.
بدن ما نسبت به مواد حساسیت و آلرژی دارد.
با اولین مصرف ویار مصرف در ما شکل می گیرد و میل به مصرف راه می افتد.
بیماری ما پیش رونده، لاعلاج و کشنده است.
بیماری اعتیاد از سه جنبه روحی، جسمی، روحانی تشکیل شده است. روحی: وسوسه و اشتغال فکری مصرف. جسمی: اجبار به مصرف. روحانی: خودمحوری، تایید طلبی، افراط و تفریط و لذت جویی تشکیل شده است.
باید از دوست مصرف، مکان مصرف و جنس مصرف دوری کنم. (چراغ قرمز)
صداقت، روشن بینی و تمایل شرط اول پاکی و بهبودی است.
اصول روحانی فروتنی و پذیرش را رعایت کنم.
برای خود بهانه یا دست آویز نگه نداریم.
فهمیدم که من به تنهایی نمی توانم و نیاز به کمک دارم.
با آدم های عادی فرق دارم. ( افراط و تفریط در کارها )
فهمیدم که عوارض بیماری اعتیاد، رفتارهای ضد اجتماعی است.
فهمیدم که ساختار بیماری اعتیاد را وسوسه و اجبار به مصرف تشکیل داده است.
ما یک بیمار هستیم، نه مجرم.
قدم یک قدم شناخت بیماریست و کنار زدن پرده انکار و قبول کردن شکست در برابر قول مواد مخدر