انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: سکوت
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
سكوت ميكنم... بگذاريد حرفهاي دلم انقدر هم ديگه رو بزنند تا بميرند...

aseman

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند
و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
ومن دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پر جوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

خطش را عوض کرد!
من ماندم و "دوستت دارم هایی " که هیچ وقت تحویل داده نشد



غصه دیوانه ام کرد وقتی تو را دست به سینه دیدم !
من تمام راه را برای آغوشت دویده بودم .
حالم٬حال گرگی ست که...
خداوند توبه اش را پذیرفته...
اما مردمانش مدام میگویند...
توبه ی گرگ مرگ است..
هیس …
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم …
دلتنگی من تمام نمی‌شود
همین که فکر کنم من و تو دو نفریم
دلتنگ‌تر می‌شوم برای تو . . .
.
.
.
سوهان می کشم قصه ی دلتنگی هایم را،
تا هموار سازم جاده های آمدنت را …

گفتی مابه درد هم نمیخوریم ، اماهرگز نمیدانستی من تورابرای دردهایم نمیخواستم . . .









گذشته که حالم را گرفته است !
آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !
و حال هم حالم را به هم میزند ! چه زندگی شیرینی . . .
ﻨﻬﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ ،
ﭼﺎﯼ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﯽ ﻭ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ . . .
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩ !
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺭﻭﯼ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﺗﻮ . . .
ﺣﺘﯽ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩﯼ


بعضی وقتا مجبوری
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی هادلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی
هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم یادم می افتد

” دلـتـنـگی ”

هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست . . .
پرواز کرد عاقبت

ماهی که شوری دریا برای نمک گیر کردنش کافی نبود !
صفحه‌ها: 1 2