انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: سرنوشت
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
تــــقـصـیـر ِ خــودم بـود
کــه عـــــــــــاشــقـت شــدم
وگـــرنـه
هـیـــچ آدم ِ عــاقـلـی
دل بــــه فــــرشــــتــــه نـــمـی بـنـدد…

دلم مي خواهد بهت بگم ، اين رسم عاشقي نبود
هق هق آخر صدات ، براي قلب من نبود
دلم مي خواد بهت بگم ، اين روزا بي قرارتم
حتي اگه مي بيني تو ، اينجوري سرد و ساكتم
دلم مي خواد بهت بگم ، چرا صدام نمي كني
مثل گذشته هاي دور حتي نگام نمي كني
دلم مي خواد بهت بگم نبض نفسهاي مني
حتي اگه نبينمت ، هميشه روياي مني
دلم مي خواد بهت بگم ، از اين زمونه خسته ام
دراي قلبمو واسه همه ، به جز تو بسته ام
دلم مي خواد بهت بگم ؛ ديگه ترانه ندارم
اگه تو از پيشم بري بدون تو كم مي يارم
دلم مي خواد بهت بگم نرو ، ترو خدا بمون
اين همه بي قراري رو از توي چشم بخون
دلم مي خواد بهت بگم ، آره واسه چشات كمم
خودت كه بهتر مي دوني ، شريك درد و ماتمم
دلم مي خواد بهت بگم كنار لحظه هام بمون
اين همه اشك و حسرت رو ، از روي دلتنگي بدون
دلم مي خواد بهت بگم ، اگه تو تنهام بذاري
بايد براي قبر من گلاي مريم بياري
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیده‌ی من رفتی لیک

دلم از مهر تو آکنده هنوز

دفتر عمر مرا

دست ایام ورقها زده است

زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست

در خیالم اما

همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز

در قمار غم عشق

دل من بردی و با دست تهی

منم آن عاشق بازنده هنوز

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

گر که گورم بشکافند عیان می‌بینند

زیر خاکستر جسمم باقیست

آتشی سرکش و سوزنده هنوز
يكم حرف دل

فاصله بین من و تو شده اندازه زمین و اسمون ،گوش ندادی حرفامو گفتی بهم عشق ما خیلی وقته که شده تموم

من خواستم بکنم از تو دلو،با همون چشای خیسم گفتم بهت باشه برو

ولی هر جا میری اینو از یادت نره،یکی تو روز و شباش فقط اسم تورو میبره

یادته روزای اول تو میگفتی دوسم داری بی حد بی اندازه ،پس چی شد الان منو پس زدی پیدا کردی یه عشق تازه

دل من گرفته از دست تو ای عاشق بی احساس ،با کارات نذاشتی واسه من بال پرواز

وقتی‌ کسی‌ رو پیدا کردی ؛

که کنارش بدون هیچ دلیلی ،

فقط به خاطر اینکه کنارشی ! خوشحالی‌ ....

دیگه به درک که بقیه چی‌ میگن !

کنارش باش و از کنار هم بودن لذت ببر ...
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست

مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند

حتی این روزها گاهی پرواز می کنم

من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم
این طور قبول نیست
چشم هایت را زمین بگذار ....
بیا دست خالی بجنگیم
________________

ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺣﻖ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺣﻖ ﻣﺮﺩﻥ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ ﻧﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ
ﻭ ﮐﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺗ
وسعت نبود تو

به اندازۀ تمام دنیای من است
تا آنجا که چشم کار میکند...

جای تو خالیست...
وقتے چشمانم را روے هـم میگذارم...

خواب مرا نمے برد

تـــو را مے آورد

از میاטּ فرسنگـ ها فاصلـــﮧ...
صفحه‌ها: 1 2 3