انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: زندگی‏
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
سه بیمار در مطب دکتر درحال گفت وگو با هم بودند. هر سه جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند و دکتر به هر سه گفته بود بر اساس این آزمایش ها به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند و تا چند وقت دیگر بیشتر زنده نیستند.

آن ها مشغول صحبت در این باره بودند که می خواهند این روزهای باقی مانده عمر را چگونه بگذرانند.

نفر اول گفت: من در تمام عمر مشغول تجارت بودم و ثروت زیادی جمع کردم بدون آن که به تفریح بپردازم. می‌خواهم تمام ثروت چند ساله ام را در این چند روز خرج لذت بردن از دنیا کنم.

نفر دوم گفت: من هم یک عمر درگیر مدیریت بودم و استرس کاری اجازه نداد خانواده ام را ببینم. می خواهم به دیدن آن ها بروم و روزهای باقی مانده را در کنار آن ها باشم.

نفر سوم گفت: من اولین کاری که می کنم این است که دکترم را عوض می کنم، چون می خواهم زنده بمانم و می مانم و به کار، تفریح و خانواده ام به یک اندازه می رسم.
کودکی در دفتر مشقش نوشت زندگی یعنی غمی بی انتها

زندگی یعنی شکست شیشه ای در هجوم بی امان سنگها

زندگی یعنی سکوت مادرم از غم و اندوه و درد

رختشویی در زمستانهای سرد

زندگی یعنی که هر شب خواهرم ناله از چشمان بی سویش کند

مادرم هم با غم درماندگی با نوازش دست در مویش کند

زندگی یعنی که من در دفترم جای گل یک سفره ی خالی کشم

یا به جای خانه ای با دود کش خانه ای با سقف و بی قالی کشم

باز فردا کودکان کوچه مان خنده کند بر پیراهن پر وصله ام

خنده های شادو بی غم می کنند

مشق های ریز من را باز هم می زند خط آموزگار

باز هم می گوید:اوی کوری مگر عینکی همراه خود فردا بیار

هر کدام از بچه های مدرسه می دود دنبال من می خندد....

آه جرم من فقر است و رنج و بی کسی

می خورم سیلی به جرم این گناه

بار هم خواهم نوشت از زندگی

زندگی زخم عمیقی بر تن است

زندگی یک قصه از اندوه و ماتم است

زندگی موضوع انشای من است...
من تنهاییُ دوست ندارم
تنهایی یه پیرزن بداخلاق ِ غرغرو ِ ،که پشتی خمیده داره ، که لباساش بوی نا و کهنگی میده
تنهایی تو دل ش یه درد گنده دارهُ هی به خودش میپیچه ، یه غم بزرگ همیشه همراهشه،
یه بغض ِکش دار مزخرف تو گلوش گیر کرده، تنهایی از زیر چشمش یه جور بدی بهت نگاه میکنه
که احساس میکنی قدرت ِ...
تنهایی وادارت میکنه سُر بخوری تو گذشتت و با پوزخندهایی که بهت میزنه باعث میشه پشتت
یه جور بدی تیر بکشه و تموم تنت بلرزه
من تنهاییُ دوست ندارم.
اگر همه ادیان را در هم ذوب کنند ،....
اگر همه کتابهای زمینی و اسمانی را خلاصه کنید ،.....
اگر همه فرشتگان دنیا و اخرت را به صف کنید ،.....
اگر تمامی حرفهای مثبت آنها را سبک سنگین کنید ،...
خواهید دید ،....
که ،... همه این بحر طویل ،...
پیش از آنها ،... تنها در سه‌ جمله گفته شده بود ،....
پندار نیک‌ ،.... گفتار نیک‌ ،..... کردار نیک‌.-----
هرچه پس از آن گفته شده ،... تکرار مکررات است و درازای کلام.
 
[تصویر:  92992455638115447782.jpg]
 
[تصویر:  %D8%A8%D9%88%D9%85_%D9%86%D9%82%D8%A7%D8%B4%DB%8C.jpg]
زندگی درست مثل نقاشی کردن است؛
خطوط را با امید بکشید
اشتباهات را با آرامش پاک کنید
قلم مو را در صبر غوطه ور کنید
و با عشق رنگ بزنید
زندگي مجموعه اي از نقاشي هاست

ازکودکي تا کهنسالي

نقاش خود ما

 بومش اجتماع

رنگش درون ما قلم مويش عمل ما