انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: برداشت قدم دوازدهم
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
برداشت قدم ۱۲

باتشکر از خداوند بخاطر یک روز پاک

قرار شد من در مسیر بهبودی بجایی برسم که مسئولیت اعمال گذشته ام را بپذیرم وبرای جبران انها اقدام وعمل انجام بدهم.شاید برای من بیداری روحانی یعنی همین .قرار است عملگرا باشم ودرک کنم من دیگر خودم نیستم من درواقع امروز حامل یک پیام مهم وخیلی جدی هستم ومیبایست دست از خودخواهی بردارم ورسالتی که بردوش دارم را انجام بدهم وهمیشه به منافع دیگر همدردهایم اهمیت بدهم.مادرم خیلی گله میکند که چرا من به اوسرنمیزنم.البته حق بااوست .یک روز به من گفت که من هروقت از تو سراغ میگیرم همسرت میگه رفته زندان یارفته ان شهر یارفته جلسه تو که دیگه مواد نمیکشی .بالبخند به او گفتم مادرجان فکر کن سیل امده ودارد همه چیز وهمه کس راباخودش میبرددرانجا معمولا دونوع ادم وجود دارد دسته اول بعدازنجات خود وخانواده شان به دیگران کمک نمیکنند وشاهد مرگ انها هستند ومیگن ماکه نجات پیداکردیم بقیه خودشان میدانند ولی دسته دیگر چون درک کرده اند که غرق شدن چقدر دردناک است سعی میکنند به دیگران یاری دهند .مادرم لبخند زد ودرک کرد که چه میگویم اخه چون برادر کوچکم هنوز در عذاب است.قدم دوازدهم عصاره تمام قدمهاست وقراراست که نگرش من را عوض کند.یعنی نون ان بایدنگاه تازه ای به من برای دیدن ادمها ودنیا بدهد نگاهی مثبت همراه بامهربانی.گاف ان قراراست گفتار من را عوض کند دیگر گزنده صحبت نکنم وحرفهایی نزنم که پیام را خدشه دار کند .ر ان قرار است رفتارمن را عوض کند ازرفتار مخرب به رفتارسازنده روبیاورم ومفید باشم .وشین ان قرار است شخصیت واقعی من را به من بشناسد شخصیتی دارای تمام خصوصیتهای انسانی که دیگر تحت تاثیر مواد ونقایص عمل نمیکند.دوست داشتن خود ودیگران .میگن خداوند بهترین عاشق است وچون بندگانش را خیلی دوست دارد هرروز ازعشق خودش دروجودانها میریزد.کسانی هرروز ازعشق تازه بهرمند میشن که ان رابدیگران بدهند وظرف عشق را خالی کنند ومن چون ادم لذت جویی هستم وطعم عشق راچشیده ام سعی میکنم ان رابدیگران منتقل کنم وازاین پروخالی شدن لذت میبرم
در قدم اول درک کردم که در برابر بیماری ام عاجز بودم که زندگی ام غیرقابل اداره(آشفته) شده بود من برای کنترل مصرف تغییر الگوی مصرف مکان و هرکاری را که از دستم بر می آمد انجام دادم تا در نهایت انجمن معتادان گمنام را پیدا نموده و راه حل را که من بیمارم و بیماری ام پیشرونده بوده و در نهایت مرا به انحطاط جسمانی روانی و روحانی و احساسی میرساند از لحاظ جسمی اجبار به مصرف از لحاظ روانی وسوسه های دایمی و از لحاظ روحانی عادات خودمحورانه و از لحاظ احساسی به پوچی رسیده بودم بیماری من لاعلاج بوده و تا پایان عمر به آن مبتلا بوده و جنبه اعتیادم تنها مصرف مواد نبوده و بهبودی هم قطع مصرف تنها نیست و فقط برای امروز فرصت روزانه ایی برای حفظ و مراقبت از بهبودی ام دارم در قدم 2 " ما به این باور رسیدیم که نیرویی برتر از خودمان می تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند پس از تسلیم در قدم اول و پذیرفتن اینکه بیمارم فهمیدم که بهبودی را هم خداوند در سر راه من قرار داد و فقط من میتوانم مسئولیت حفظ این هدیه را برعهده بگیرم با باز شدن دریچه افکارم که امکان بهبودی هم وجود دارد امید به اینکه من نیز بهبود میابم در من جوانه زد با شنیدن سخن دیگران در جلسات و مطالعه نشریات به امید رسیدیم که امکان بهبودی برای من نیز وجود دارد با صداقت شروع به اولا امکان وجود پذیرش و در ثانی درک خود از نیروی برتر نمودم با مطالعه بر روی زندگی دوران گذشته ام درک کردم که سلامت عقل نداشته و در حال تخریب خود و زندگی ام بودم و در باورهای نادرست و غلط و خودمحورانه خودم زندگی میکردم باور و اعتقاد به وجود خدا برای من اینگونه بود که من هرگز به تنهایی قادر به پیدا کردن این راه نبوده ام و به مرور از مرحله شک به مرحله یقین رسیدم من درک کردم که فکرم سالم نیست و نیاز به بازگشت سلامت عقل دارم با رعایت اصول روحانی مشورت کردن و ابزار بهبودی قادر به التیام خواهم بود اصل روحانی تواضع و فروتنی در افکار بسته ما رسوخ کرده و در میکنم که جواب همه چیز را نمیدانم و دست از خودمحوری بر میدارم و همین کافیست تا آموزش پذیر شوم من درک کرده ام که در برابر اعتیاد خودم و دیگران عاجز بوده و دیگر از قضاوت دیگران ترسی ندارم و سعی میکنم که خودم باشم برگشت سلامت عقل به من حس تناسب و تعادل میدهد و گاهی هم دوباره درگیر رفتارهای قدیمی و الگوهای معتادگونه شده و دچار افراط تفریط میشوم و ناگهان میبینیم وسوسه و کم کم رفتار اجباری ما را به همان راه آشنا یعنی مصرف میکشاند یعنی سلامت عقل خود را از دست داده ایم و باید زود خود را به اصول روحانی برنامه تسلیم نماییم و تغییر کنیم خود را به جلسه رسانده با راهنمای خود و دوستان دیگر در تماس قرار میگیریم تا مثل روزهای اول ایمان و سلامت عقل به ما بازگردد و خود را به اجرای قدم دوم متعهد میکنیم ما روشن بین شده و به دنیا با نگاه نو مینگریم و به جای غرق شدن در مشکلات به راه حلها فکر میکنیم بازگشت ایمان به معنی سلامت عقل و پیوند خوردن با خداوند خالق همه جهان میباشد در قدم سوم " ما تصمیم گرفتیم که اداره و زندگی خود را به خداوند ، بدانگونه که او را درک می کردیم ، بسپاریم با ایمان بدست آمده در قدم دوم وارد تصمیم جدیدی شدیم یعنی از مرحله باور واعتقاد وارد مرحله عمل شدیم ما یاد میگیریم به خداوند اعتماد نموده و کار خود را انجام دهیم و نتیجه را به او واگذار کنیم من فهمیدم که از اراده شخصی خود که محدود و از افکار کوتاه من سرچشمه میگیرد دست بردارم من همیشه خودمحورانه اقدام به زندگی آنطوریکه دوست داشتم نمودم و نتیجه درد و رنج و ترس و آشفتگی بود من همیشه همه چیز را کنترل و قضاوت میکردم و همیشه هم با شکست مواجه بودم البته موانعی برای دست کشیدن از اراده شخصی و سپردن به خدا وجود دارد من ترس از آینده داشته و همیشه همه چیز را کنترل میکنم در حقیقت من برای گذر از خود به خداوند رابطه ایی را با خداوند شروع نموده و در نتیجه اوضاع جسمی و روحی و روانی و احساسی ام بهبود پیدا میکند من درک کردم که به طور روزانه باید تصمیم قدم 3 را تمدید کنم من همیشه در حال دادن و گرفتن اراده هستم . تسلیم کامل اراده و زندگی به خداوند ایده آلی است که ما را در راه رسیدن به آن نسبت به توان خود کوشش می کنیم . کیفیت قدم 3 به تلاش من و تعهد من نسبت به واگذاری منوط است در حقیقت تمام مشکلات گذشته ما ناشی از تحمیل اراده خود بوده است من تسلیم اراده خداوند برای خود شدم من درک نمودم این تصمیمرا برای خودم گرفته و در همه سطوح زندگی ام گرفته ام و یاد گرفتم واقعیتهای زندگی وجود داشته من باید حرکت و تلاش نموده و برای خواسته های خود با اصول روحانی اقدام و عمل نموده و برای نتیجه رنج نکشم همین که من خود را میسپارم احساس آرامش و راحتی نموده و من فقط برای امروز میتوانم بهتر و مفیدتر و سازنده تر باشم هرگاه کنترل و دخالت و یا قضاوت یا رنجش و ناراحتی و هر چیزی که مطابق میل من نیست آنگاه من خود را به واگذاری متعهد میکنم قدم سوم مرا صبورتر و متحملتر و در محیط سازگارتر و انعطاف پذیرتر میکند درک کردم در یک مسیر روحانی بوده و در حال تغییر و تحول اساسی هستم در قدم چهارم " ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجو گرانه از خود تهیه کردیم " در اینجا راه حل را که تغییر اساسی در نوع تفکر دیدگاه و جهانبینی من است ونوع نگاه و برداشت و نقشی که من در جهان دارم میباشد قدم چهار شروع بازیابی و خودشناسی است ما برای این که شروع به به حرکت و اصلاح کنیم باید یک نقشه ایی از خود و الگوهای رفتاری خود داشته باشیم تا شروع به شفای روح خود نماییم ما برای شناسایی آن کسی که هستیم نیاز است سری به خود بزنیم قدم چهار کمک میکند ما خیالبافی را از از واقعیت جدا کنیم با کارکرد این قدم من حقیقی و واقعی را پیدا نموده و به کاراکتر بیماری پایان میدهم ما به نوعی بی تکلف ، نگاهی به غریزه هایمان ، هوسها ، آرزوها ، انگیزه ها ، انعطاف ها و نقائص شخصیتی و اشتباهات خود انداخته و با تهیه لیستهای جداگانه رنجشها کینه ها ترس ها احساس گناه و خجالت و ترازنامه احساسی و همینطور سوء استفاده گریهای خود انداخته و برای اولین بار یک نگاه صادقانه به خود مینماییم ما شخصیت واقعی و حقیقیمان را آنطور که هست را پیدا نموده و نقاط تاریک و ضعف خود و حتی نقاط مثبت و داشته های خود را بررسی نموده و به حسابرسی خود میپردازیم که با خود چند چندیم یعنی باعث خواهد شد که حقیقت رادرباره ی خودمان ،انگیزه هایمان ، رفتار روش هایمان ببینیم ما با شناسایی الگوهای رفتاری خود که غالبا غلط است و هنوز از آنها استفاده میکنیم پرده برداری نموده و شروع به تغییر و اصلاحشان میکنیم در روابط خود رد پای بی اعتمادی غرور درون خودرا مخفی نگاه داشتن و بی تعهدی باعث خرابی اکثر روابطمان بوده است ما روابط جنسی خود را مورد بررسی قرار داده و رفتارهای درست را پیدا نمودیم و جایگزین باورهای نادرست کردیم و هویت جنسی خود را پیدا کردیم ما الگوهای رفتاری اشتباه خود را که باعث شکستهای پی در پی ما میشد تعویض نمودیم و درک کردیم که ما مسئول رفتارهای خود هستیم با نگاه درست به خود بسیاری از آرزوها و امیدها در درونمان جان میگیرند با نوشتن ترزانامه ما از تاد و دوگانگی و گذشته بیمارمان جدا شده و بیشتر میتوانیم فقط برای امروز زندگی کنیم قدم چهارم ، ما را قادر می سازد با بررسی رفتار و عقایدمان به چگونگی دقیق خطاهای خود پی ببریم . ما تراز نامه ای از خود تهیه کرده ایم که به ما نشان داده است باکمک خداوند چه چیزهایی را می توانیم تغییر دهیم در قدم پنج چگونگی دقیق خطاهای خود را به خداوند خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم در این قدم ترازنامه خود را با شهامت مورد بررسی قرار دادیم و اشتباهاتمان را اقرار نموده و آنها را پذیرفتیم با اعتمادی که به راهنمای خود پیدا کردیم تمرین تواضع و فروتنی نموده و برای اولین بار با خود آشنا شدیم و خود را به عنوان یک انسان پذیرفتیم در نتیجه کارکرد این قدم احساس پذریفته شدن نموده و برای اولین بار به قولی درد دل کرده و الگوها و هر آنچه که باعث درد و رنج ما بوده را بر زبان می آوریم و خودمان را بررسی و ارزیابی نموده و درک میکنیم ما نیز چون دیگر انسان هستیم میفهمیم که منحصر به فرد نیستیم در این قدم زمینه پیوند ما با دنیا بیرون ارتباط برقرار کردن و اعتماد کردن بوجود می آید . همینطور رابطه ما با خداوند رشد و ارتقائ و توسعه پیدا نموده ما با او دوست میشویم اکنون می دانیم که الگوهای رفتاری که ما در زندگی مان مورد استفاده قرار می دادیم از عدم صداقت ، ترس خود خواهی و تعداد زیادی نقص های شخصیتی دیگر ریشه گرفته اند در قدم ششم " ما کاملاً آماده ایم که خداوند تمام این نواقص شخصیتی ما را برطرف کند اگر طالب تغییر اساسی در زندگی باشیم باید قذم شش را کارنموده ما با شناسایی نواقصمان شروع به ترمیم آنها نموده به صورتیکه نواقص شخصیتیمان را تسلیم خداوند میکنیم با با درک و فهمی که از نواقص خود پیدا کردیم در رنج هستیم تنها را این است که دست از کنترل و مخفی کردن نواقص خود برداشته و بگذاریم خداوند آنها را همچون مواد مخدر رفع و رجوع نماید ما مسئولیت رفتارهای خود را پذیرفته وآن را گردن بیماری خود نینداخته و فرافکنی نمیکنیم بلکه تواضع یافته میپذیریم که مانیز اشتباه میکنیم ما با تهیه لیستی از نواقص خود و تاثیر آن بر روی خود و دیگران را مورد بررسی قرار میدهیم و درک میکنیم که چقدر به دیگران رنج رسانیده ایم انسانهای عادی نیز نواقصی دارند اما در ما به گونه ایی غیر طبیعی رشد نموده و باعث رفتارهای مخرب شده است مثلا طمع در ما به شکل افراطی شده و دزد شده ایم و یا شهوت در ما به تجاوز رسیده و و ترس ما را فلج نموده است و همه نواقص انرژی ما را تحلیل میبرند ما میتوانیم به جای نواقص از اصول روحانی استفاده نماییم ما درک کردیم اگر به جای نواقص از نقطه مقابل آن استفاده نماییم باعث رشد و بالندگی ما خواهد بود و شروع به کاربرد رفتارهای سازنده در زندگی خود بنمائیم ما دیگر عادت غیر سازنده ی غصه خوردن به حال خود و دائماً غر زدن راجع به مسائلی که کنترل آنها کاملاً از قدرت مان خارج است را از دست می دهیم و به جای آن که در مشکل غرق شویم ، در راستای حل آن تکان خواهیم خورد ما دیگر تاسف به حال خود نمیخوریم و از خداوند میخواهیم که رفتار سازنده برای تغییر را انجام دهیم همینطور ما نواقص دیگران را هم میپذیریم در قدم هفتم ما با فروتنی از او خواستیم که کمبودها ی اخلاقی ما را برطرف کند ما نیاز داریم به خداوند اعتماد نموده و بگذاریم و از او بخواهیم کمبودهای ما را برطرف کند زیرا تنها اوست که میتواند ما باید تواضع و فروتنی یافته ودرک کنیم که ما نیز انسان هستیم و تصویر واقع بینانی از خود پیدا کنیم ما ابر انسان نیستیم و کمبودهایی داریم که تنها با دعا کردن و از او خواستن است که به مرور مرتفع خواهند شد و در نتیجه ما ایمانمان قویتر و صبرمان بیشتر میشود در این مرحله ما درک میکنیم که او در وقت مقتضی کمبودهای ما را رفع خواهد نمود در قدم 8 به تهیه لیست از تمام کسانی که آزاده داده بودیم تهیه کردیم و خواستار شدیم که از تمام آنها جبران خسارت کنیم ما با رفتار بر اساس نواقص خود خسارتهایی به دیگران وارد نموده ایم لذا لازم است ما باید مسئولیت رفتارمان را که بر اساس نوقصمان باعث خسارت به دیگران شده است را بپذیریم و نسبت به اصلاح آن و نزدن خسارت جدید اقدام نماییم ما درک میکنیم که خسارت زدن باعث آسیب روحی خودمان میشود ودر نتیجه ما باید نسبت به رفتارهای خود آگاه باشیم و همینطور برای تامیل برای جبران خسارت دعا بکنیم تا آمادگی پیدا نماییم در قدم نهم ما شروع به اقدام نموده ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از افرادی که به آنها آزار رسانده بودیم جبران خسارت نمودیم مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا به دیگران زیان وارد نماید ما برای رسیدن به آرامش و پاک شدن که در نتیجه آزار و اذیت خود به دیگران بوده شده و اقدام به جبران مینماییم البته با اصول صحیح و در وقت و زمان درست و با مشورت البته جبران خسارت مستقیم و غیر مستقیم و گاهی هم مشمول مرور زمان میگردد گاهی هم اگر جبران خسارت منجر به خسارت جدید گردد صرف نظر میکنیم ما برای خلاصی خود نباید دیگران را درگیر نماییم البته این بدان معنی نیست که مسئولیت رفتار خود را و تبعات آنرا نادیده بگیریم در قدم دهم ما به نوشتن ترازنامه روزانه خود ادامه داده و هرگاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کردیم در این قدم ما فقط برای امروز کنترل میکنیم که ده قدم اول را درست انجام داده ایم مواردی را که در اوایل بهبودی انجام داده ایم رعایت میکنیم یعنی خستگی گرسنگی عصبانیت شرکت مرتب در جلسات ارتباط با راهنما عمل از روی نواقص و یا خسارت جدید یا تنها بوده ایم یا بیماری خود را حمل نموده اییم با خود میجنگیم رفتارهای معتادگونه داشته ایم یا برعکس زندگی ما به روال برنامه پیش میرود یعنی ارزیابی کنیم ببینیم اصول روحانی را انجام میدهیم : برای ما بسیار اهمیت دارد که با افکار،روحیه ،احساسات و رفتار خود به طور آگاهانه در تماس باشیم وفقط برای امروز در تماس با خودم (بیماری یا بهبودی ام) خواهم بود و موقعیت خود را ارزیابی نمایم و اگر اوضاع خوب نیست خود را به اجرای دقیق برنامه مقید نموده و اصول روحانی را انجام دهیم خود را زیر ذره بین گذاشته و با انضباط شخصی هرگاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کردیم در قدم یازدهم ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند بدانگونه که او را درک میکردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجرایش شدیم قدمها ماهیت روحانی داشته و رابطه ما را با خداوند بهبود میبخشد من وقتی دعا میکنم به منبع لایزال الهی پیوند خورده و کسب دانش و آگاهی مینمایم ترسهایم از بین میرود و فارغ از هر شرایط احساس رشد بالندگی شادی و شعف پیدا مینمایم در مراقبه به مرور از مشیت الهی برای خود مطلع شده و دست از خودمحوری و خودمشغولی و اراده شخصی برمیدارم همینطور نیرو و انرژی برای عمل برطبق خواست خداوند پیدا نموده و درک میکنیم که اگر خواست خدا نبود امروز من زنده هم نبودم خداوند مرا از سراشیبی سقطوط با آن افکار بسته و زندگی ناسالم نجات بخشید و مرا سامان داد و امروز هم پیام خود را به من میرساند و میگوید فارغ از هر اتفاقی مراقب من است