انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: مطالبهایی در مورد بهداشت روان
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2

aseman

پيشگيري در بهداشت روان :



پيشگيري از بيماريهاي رواني و عصبي سه نوع است :

پيشگيري اوليه : تمام كارهايي است كه براي پيشگيري از بروز بيماريهاي عصبي و رواني صورت مي گيرد پيشگيري از ضربه و عفونتهاي مغزي ، پيشگيري از جنگ و جدل و درگيريها ، سازگاري بهتر با ديگران و لذت بردن و قانع بودن با آنچه در اطراف ما هست ، همگي نوعي پيشگيري اوليه است.

پيشگيري ثانويه : كارهايي است كه براي درمان به موقع و مناسب بيماري صورت مي گيرد شناسايي و درمان سريع بيماران ، كمك به برگشت به كار و فعاليت روزمره ، و خودداري از بستريهاي غير لازم و طولاني ، همگي پيشگيري نوع دوم است . زيرا كه مانع خسارت و معلوليتهاي بيشتري مي شود.

پيشگيري نوع سوم : فعاليتهايي است كه باعث توانبخشي رواني معلولين رواني عصبي مي گردد . معلول رواني كسي است كه كارايي فردي ، خانوادگي ، شغلي و اجتماعي خود را براي هميشه از دست داده باشد. يك عقب مانده ذهني و يك بيمار رواني شديد مزمن در بيشتر اين موارد ناتوان و معلول است و شما مي توانيد با توانبخشي رواني و آموزش او و خانواده اش وي را تا حدي كار او فعال نماييد.

آموزش بهداشت روان به مردم كه اصلي ترين وظيفه ما در بهداشت روان است مي تواند در تمام انواع پيشگيري ما را ياري نمايد0 با فراگيري بهداشت روان قادر خواهيد بود كه در هر سه نوع پيشگيري به مردم كمك كنيد
اگر همیشه اجازه بدهید که الزامات زندگی روزمره شما را درگیر خود کنند، هیچ گاه قادر نخواهید شد که زندگی رمانتیک از دست رفته ی خود را از نو باز آفرینی کنید. باید انجام این کار را به عنوان اولین اولویت زندگی خود قرار دهید. یکی از شما دو نفر باید استارت این کار را بزند و چه اشکالی دارد که آن یک نفر شما باشید. برای اینکه اوقات خوشی را در کنار همسرتان صرف کنید مجبور نیستید که هزینه های هنگفتی صرف کنید. البته شاید بد نباشد ترتیب یک شام رمانتیک در یک رستوران را بدهید و اگر این رستوران همان جایی باشد که در روزهای اول آشنایی همیشه با هم به آنجا میرفتید که چه بهتر! همچنین می توانید چند ساندویچ درست کنید و سبد پیک نیک را آماده کرده به پارک و یا ساحل بروید و از وجود هم لذت ببرید. مهم این است که شما دو نفر با هم هستید، حال هر جایی که بروید مهم نیست
خصوصیات پنهان افراد وابسته


وابستگی افراطی ، امری مذموم و ناخوشایند است که می تواند انسان را از مسیر سالم و کارآمد زندگی بازدارد و انرژی های مثبت او را صرف موارد بیهوده و بی سرانجام گرداند. جالب اینجاست که وابستگی ، می تواند خودش را از دید مردم پنهان نماید.

برآنیم تا در این مقاله ، 9 نوع از جلوه‌های ‌وابستگی در شکل‌های گوناگونی از خصیصه‌ها، نقش‌ها یا قالب‌های رفتاری و شخصیتی را مورد بررسی قرار دهیم ، تا شما کاربران گرامی ، با جلوه های متفاوت وابستگی آشنا شوید ؛ تا خدای ناکرده هم خود بدین دام گرفتار نشوید، و هم بتوانید افراد وابسته را در اطراف خود مورد شناسایی قرار دهید.

1- نجات دهندگان و کار راه‌اندازها
این افراد در ضمن اینکه خودشان را مورد غفلت قرار می‌دهند و از یاد می برند؛ سعی می‌کنند به دیگران کمک کرده و مشکل آنها را برطرف نمایند.

به عبارت دیگر آنها هویت شان را در ارتباط با دیگران از دست می‌دهند.

2- مردم راضی کن‌ها یا خشنودکنندگان مردم
این افراد، به جای اینکه به ابراز نیازها و خواسته‌های طبیعی خود بپردازند و آنها را برآورده کنند، ترجیح می‌دهند تسلیم دیگران شوند و خواسته‌های آنها را اجابت کنند. این افراد به سختی می‌توانند جواب رد به دیگران بدهند. بخشی از فرآیند بهبودی آنها این است که (نه) گفتن را یاد بگیرند.

3-افراد فزون طلب
این افراد به دلیل از دست دادن خود حقیقی شان، احساس پوچی و تهی بودن می‌کنند و تلاش می‌کنند با دستیابی به پیشرفتها و موفقیتها، خلاء درونیشان را پر کنند. اما این احساس تهی بودن و پوچی ، به خاطر کمبود موفقیت و پیشرفتهای آنها نیست، بنابراین آسودگی ناشی از دستیابی به هر موفقیتی برای این افراد ، مدت درازی دوام نخواهد داشت.

4-افراد بی کفایت یا ناموفق
افراد نا موفق ، اعتماد به نفس خیلی کمی دارند و مرتباً احساس خجالت و شرمندگی می‌کنند. آنها در درون خودشان احساس ناکامی، معیوبی، نامناسبی، بدی، بی ارزشی و ناخوشی می‌کنند. احساس بی کفایتی ، در واقع شالوده و اساس این جلوه از ‌وابستگی است.

5-قربانیان
قربانیان ، نسبت به خودشان ترحم زیادی ابراز می‌دارند و معمولاً می‌گویند: (هیچ کس مرا درک نمی‌کند). آنها هنگامی که از مصیبت و غم خود صحبت می‌کنند، نق نق کرده و ناله می‌کنند. ممکن است به طور سرسری درخواست کمک کنند و اغلب توجه جدی به‌این کمک خواهی نمی‌کنند و اگر این کار را هم انجام دهند، به ندرت آنرا پیگیری و دنبال می‌کنند. آنها در واقع از پذیرش مسئولیت سرباز می‌زنند. اغلب ، متخصص‌های یاری رسان را وسوسه می‌کنند تا به آنها کمک نمایند و از این طریق ، به نوعی آنان را به دام می اندازند.

قربانیان ، اکثر اوقات در گذشته زندگی می‌کنند و مدام در ذهن آنها این جمله ی بی‌پایان تکرار می‌شود که (اگر فقط این طور ویا آن طور می‌شد، آن وقت ...) . این قربانیان اعتراف می‌کنند که بازنده هستند و از دیگران می‌خواهند که برای آنها احساس تاسف و دلسوزی کنند. تا زمانیکه آنها آمادگی پذیرش مسئولیت قربانی بودن خود را به دست نیاورده باشند، هیچ نوع کمکی به آنها نمی توان کرد.

6- فداییان
به دلیل آنکه هر آنچه قربانیان به آن اعتراف می‌کنند، فداییان آنرا انکار می‌کنند؛ یاری رساندن به آنها بسیار سخت‌تر از کمک به قربانیان است. آنها دلسوزی کردن برای خودشان را و همین طور احساس ناامیدی خودشان را انکار می‌کنند. آنها باصدای بلندتر از کلماتشان، حرف می زنند، اغلب آه می‌کشند و هر نوع پیشنهاد و کمکی را رد می‌کنند و می‌گویند که تقریباً از همه‌ی این راه‌ها آگاهی دارند، آنها را امتحان کرده‌اند و جوابی نگرفته‌اند.

فداییان را به دلیل آنکه می‌توانند خود را در ظاهر خوب نشان دهند به سختی می‌توان تشخیص داد. آنها همچنان از پذیرفتن مسئولیت زندگیشان طفره می‌روند. فداییان اغلب اظهار می‌دارند که مسئولیت خیلی زیادی دارند و خودشان را ممکن است مانند نجات دهندگان یا کار راه‌اندازها نشان دهند. هر دوی فداییان و قربانیان ، خواهان آن هستند که به جای اینکه خود عهده دار مسئولیت زندگیشان باشند، شخص دیگری عهده دار آن گردد و می خواهند شاهد رنج بردن و کشمکش آنها در این قضیه باشند.

فدایی‌ها اکثر در آینده زندگی می‌کنند و وانمود می‌کنند که گذشته برای آنها دیگر پایان یافته است. در حالیکه قربانیان اعتراف می‌کنند که افرادی بازنده هستند. فداییان به‌این وضعیت خود اعتراف نمی‌کنند و حتی از اینکه بازنده هستند، اطلاعی ندارند . هردوی فداییان و قربانیان از رویارویی با رنجها و دردهایشان و همینطور احساس کردن آنها خودداری می‌کنند.

7- افراد وسواسی
وسواسی ها یکی دیگر از جلوه‌های ‌وابستگی هستند .البته کسانیکه دارای وسواس های خفیف هستند مانند شخصی که بطور وسواس گونه‌ای تمیز و مرتب است، توسط دیگران به آسانی شناسایی نمی‌شوند.

8-خودخواه‌ها یا خودشیفته‌ها
این افراد با داشتن عزت نفس اندک و ناچیز خود ممکن است تلاش کنند تا به شکلی افراطی توجه دیگران را نسبت به خود جلب کنند و از این طریق تهی بودن خودشان را جبران نمایند و برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند و به آنها آسیب و زیان وارد نماید. این مغایر آن چیزی است که اکثر وابسته‌ها انجام می‌دهند : یعنی توجه کردن به دیگران تا به آن حد که به خودشان صدمه و زیان برسانند. با این وجود ، آنها را جزء افراد وابسته معرفی می کنیم ؛ چرا که به دلیل متمرکز شدن بر دیگران برای دریافت توجه ، خودشان را از دست می‌دهند. خودشیفته‌ها معمولاً از دیگران سوء استفاده کرده یا با آنها بدرفتاری می‌کنند و اغلب این نوع برخورد را به شکل ماهرانه و فریب کارانه‌ای انجام می‌دهند.

9-قلدرها یا زورگوها
این گروه اغلب احساس ناایمنی بسیاری می‌کنند و نسبت به خود حقیقیشان بیگانه هستند و از این روی برای اینکه احساس قدرت و تسلط بیشتری بکنند به دیگران حمله می‌کنند و آنها را به باد انتقاد می‌گیرند.
منبع: تبیان
با اصل قورباغه ای در زندگی زناشویی آشنا شوید

شکل‌گیری تدریجی از طرفی دیگر منجر به تحکیم این عادات و نگرش‌ها می‌شود. به این صورت که شما به تدریج در مقابل حتی متضادترین افکار و نگرش‌ها حساسیت خود را از دست می‌دهید و به تدریج با آن خو می‌گیرید.

اصل قورباغه‌ای اشاره به شکل‌گیری تدریجی عادات، نگرش‌ها و رفتارها می‌گردد. شکل‌گیری تدریجی از طرفی دیگر منجر به تحکیم این عادات و نگرش‌ها می‌شود. به این صورت که شما به تدریج در مقابل حتی متضادترین افکار و نگرش‌ها حساسیت خود را از دست می‌دهید و به تدریج با آن خو می‌گیرید.

نگاهی به اصل قورباغه‌ای
قبل از این‌ که به بررسی این موضوع در زندگی مشترک بپردازیم اجازه بدهید اصل قورباغه‌ای را توضیح دهیم:
اگر یک قورباغه را بردارید و داخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه می‌کند؟ به سرعت به بیرون می‌پرد! در واقع قورباغه فوراً به این نتیجه می‌رسد باید از خطر فرار نماید! حالا اگر همین قورباغه را بردارید و داخل یک ظرف آب سرد بیندازید و بعد به تدریج آن را حرارت بدهید قورباغه چه کار می‌کند؟ قورباغه به دلیل این‌که جانوری دوزیست است، متوجه تغییر دمای تدریجی نمی‌شود. در نتیجه کم‌کم آب‌پز می‌شود.

اصل قورباغه‌ای در بسیاری عادت‌های روزمره ما نیز خود را نشان می‌دهد. فرد ممکن است آن‌قدر بی‌خیال از کنار یک موضوع بگذرد و تأثیر آن را بر زندگی کم‌اهمیت ارزیابی نماید تا بالاخره آن موضوع تبدیل به یک معضل گردد. یک بار سیگار یا قلیان کشیدن ضرر ندارد... دوبار هم می‌شود ازش گذشت... بعد از چند وقت فرد چشمانش را که باز می‌کند می‌بیند پوستش چروک شده، قلبش درد می‌کند و دود سیگار تأثیر خودش را گذاشته! اما این موضوع چون به تدریج اثر خود را گذاشته، احساس خطری در وی بوجود نمی‌آورد.
همین فرد اگر یک روز صبح از خواب بیدار شود و در آینه خود را نگاه کند و ناگهان با صورتی روبرو شود که به اندازه 20 سال چین و چروک گرفته یا ناگهان درد شدیدی در قلب احساس کند و ... مطمئناً سریع واکنش نشان می‌دهد، از محل کار مرخصی می‌گیرد. به دکتر مراجعه می‌کند و با نگرانی شدیدی از مشکل خود صحبت می‌نماید.

وقتی یک عادت تبدیل به یک معضل می‌شود!
در زندگی مشترک نیز همین اتفاق رخ می‌دهد. در نظر بگیرید؛ آقا یک شبه تغییر رویه دهد؛ محل خوابش را جدا کند، رابطه زناشویی کاملاً قطع شود، هر شب هر کدام تنها سر میز شام همدیگر را ملاقات نمایند و هر کدام بیشتر از چند ساعت پای سریال‌های مورد علاقه و کلیشه‌ای خود بنشینند و ... فردا روز از نو، روزی از نو.
مسلماً اولین کاری که خانم یا آقا می‌کند تلفن زدن به دوستان و آشنایان، گرفتن وقت مشاوره خانواده (یا در موارد بحرانی‌تر، مشاوره با وکیل) بحث با همسر و ... است. زیرا وی به ناگاه احساس خطر کرده و به دنبال رفع آن می‌گردد. درست همانند قورباغه‌ای که نمی‌تواند خود را با دمای ناگهانی محیط سازگار نماید.
هیچ‌کدام از برنامه‌ها و سریال‌های آن ور آبی، در قسمت‌های اول هدف خود را آشکار نمی‌کنند. ظاهراً رابطه زن و شوهر قهرمان داستان عالی است، هیچ انتظار خیانتی نمی‌رود. حتی ممکن است در ابتدا به این موضوعات حساس هم باشند و قاطعانه از تعهد در زندگی و روابط سالم دفاع نمایند (کاری که تهیه‌کنندگان به منظور گرم کردن تدریجی آب انجام می‌دهند).

دوری‌های زن و شوهر، قهر‌های پی در پی، نادیده گرفتن مسایل جزئی به این امید که خود به خود رفع می‌شوند، سهل‌انگاری در تربیت کودک، اعتماد افراطی به همسران، بی‌بند و باری و ... همگی باعث می‌شوند همسران در دام اصل قورباغه‌ای گرفتار شوند. پس از مدتی چشم خود را باز می‌کنند و می‌بینند که کار از کار گذشته و در گیر و دار این مسائل که زمانی آن‌ها را کم‌اهمیت جلوه می‌دادند در حال آب‌پز شدن هستند.

به عنوان مثال خانمی چند وقت پیش در رابطه با همسرش به مشکلاتی برخورده بود. وی موضوع را این‌طور مطرح نمود: «من آزادش می‌گذارم. حتی اجازه می‌دهم هفته‌ای یک‌بار سیگار و یا الکل مصرف کند، ولی نمی‌دانم چرا ازم فرار می‌کند....»
از مشکل اصلی ایشان که بگذریم نحوه مواجه شدن با مسئله‌ای مثل سیگار و الکل در زندگی ایشان همان اصل قورباغه‌ای را پیش می‌کشد. این خانم فکر می‌کرد این‌گونه مسائل تأثیر چندانی در روابطشان ندارد. اما حقیقت این است که پس از مدتی چنان تبدیل به عادات قوی و محکمی می‌شود که تغییر و یا حذفشان غیر ممکن می‌نماید.
بنابراین، مواظب دمای محیط باشید. سعی کنید مشکلات ارتباطی و زناشویی را جدی بگیرید. گذشت داشته باشید، اما تساهل نه. دقت به خرج دهید، اما وسواس نه. و در پایان سعی کنید آن‌ها را حل کنید، مشکلات خود به خود حل نمی‌شوند.



گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
چطور با جدایی در دوران نامزدی کنار بیاییم


فراموش نکنید که این شرایط بسیار سخت است اما کشنده نیست بنابراین بهتر است که در روزهای نخستین این اتفاق ناگوار به اندازه کافی به خودتان فرصت و استراحت دهید.

سوال :
در دوران نامزدی بنا به دلایلی رابطه مان بهم خورد و من خیلی نامزدم را دوست داشتم و الان خیلی داغونم و افسرده شدم و حوصله هیچ کاری را ندارم چگونه می توانم به خود مسلط تر شوم و آن دوران را هر روز مرور نکنم؟ پاسخ از اتفاقی که برای شما افتاده بسیار متاسفم در هر حال بر هم خوردن رابطه ای که به آن دل خوش کرده بودید بسیار سخت است.

پاسخ :
شرایط روحی شما برای من کاملا قابل درک است اما در هر حال اتفاقی است که رخ داده و این واکنش های شما کاملا طبیعی است. بنابراین شما باید این شرایط را بپذیرید و طبیعی بودن آن را قبول کنید و سپس برای رفع این دوره بحرانی تلاش کنید.

لذا این اقدامات را هم حتما انجام دهید :
گام اول
فراموش نکنید که این شرایط بسیار سخت است اما کشنده نیست بنابراین بهتر است که در روزهای نخستین این اتفاق ناگوار به اندازه کافی به خودتان فرصت و استراحت دهید. همچنین به خودتان اجازه دهید که در برابر این اتفاق به سوگواری پرداخته و حتی تا جایی که دوست دارید گریه کنید. حتی مرخصی تحصیلی بگیرید . تمام روز را بخوابید و سعی کنید از خوراکی های شیرین مانند بستنی و ... استفاده کنید.

گام دوم
فقط نیمه خالی لیوان را نبینید بلکه به جنبه های مثبت این رویداد نیز توجه داشته باشید.وقتی ما با مشکلات عاطفی شدید مواجه می شویم و قلبمان می شکند، یعنی یک انسان عاطفی هستیم و این امتیاز کمی نیست؛ سعی کنید برای کنار آمدن با این مساله دایما از خودگویی های مثبت استفاده کنید مانند "این اتفاق هم می گذرد" و یا " من تحمل این فشار شدید را دارم" و ... برخی دیگر از افراد نیز سعی می کنند از اذکار مذهبی و یا دعا و نیایش (برای کسب آرامش) بهره گیرند.

گام سوم
ارتباط نزدیک تری با دوستان و اقوام خود بر قرار کنید. این اقدام به شما کمک می کند تا غم و اندوه خود را با آنها تقسیم کنید. از دیدن فیلمهای پریشان کننده و یا موسیقی غمگین خودداری کنید و در ازای آن سعی کنید موسیقی شاد و یا حتی فیلم های کمدی و یا تصاویری که تضمین کننده احساس خوب در شما هستند، استفاده کنید.

گام چهارم
سعی کنید خودتان را وادار کنید که از خانه خارج شده و روابط اجتماعی برقرار کنید حتی اگر این کار برایتان مشکل است به یک پیاده روی طولانی بروید. در طی مسیر سعی کنید به طور طبیعی هیجانات خود را ابراز کنید. حتی می توانید در اوقاتی که در منزل هستید، بنویسید، نقاشی کنید، موسیقی گوش دهید و یا ورزش نمایید. ترشح آندروفین ناشی از ورزش کردن به شما کمک می کند که زودتر روحیه از دست رفته تان را بازیابید.
یک کاغذ بردارید و تمام احساسات و ناراحتی های خود را بر روی آن یادداشت کنید. آخر هفته را به خارج از شهر رفته و نفسی تازه کنید. حتی برخی از مشاوران توصیه می کنند که هر خاطره ناراحت کننده و رنج آوری را که از این اتفاق اخیر دارید بر روی کاغذ نوشته و داخل یک جعبه بگذارید و بعد جعبه را به داخل آب بیندازید.

گام پنجم
تمام اوقات خود را با دوستانتان پر کنید. این اقدام به شما کمک می کند تا در زمانهایی که در کنار دوستان خود هستید کمتر احساس رنجش و ناراحتی بکنید.

گام ششم
فعالیتهایی را انتخاب کنید که همه وقت شما را پر کند، ذهن شما را به خود مشغول کند و حتی حواستان را پرت کند تا اعتماد از دست رفته تان را به دست آورید. هر روز به مدت مشخصی شروع به دویدن کنید. به کلاسهای یوگا بروید و یا حتی سعی کنید یک زبان جدید بیاموزید. فراموش نکنید که نباید غم و اندوه را در درون خود حبس کنید بلکه آن را تخلیه کرده و با دیگران در میان بگذارید.

گام هفتم
به طور پیوسته فعالیتهای اجتماعی خود را حفظ کنید و به ورزش ادامه دهید هر گاه احساس رنجش شدید کردید حتما با یکی از نزدیکان خود صحبت کنید بنابراین به حفظ رابطه دوستانه بسیار توجه کنید و به خاطر داشته باشید که هیجاناتی مانند غم، خشم، ترس، گناه و ... از ویژگی های طبیعی شرایط شماست. تمرکز بیش از حد و یا نادیده گرفتن این هیجانات فرآیند سلامتی شما را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد بنابراین بنویسید، گریه کنید، درددل کنید و ... اما احساساتتان را محبوس نکنید.
مراجعه به یک روان شناس هم اکیدا توصیه می شود.

منبع :تبیان
مسادلی در مورد رعایت بهداشت عمومی
بهداشت عمومي علم و هنر پيشگيري از بيماريها و ارتقاي سلامت و افزایش طول عمر بشر با استفاده از اقدامات سازماندهی شده مردمی و سازمانهای دولتی و خصوصی است كه براساس آموزه هاي ديني بر آن توجه و تاکید فراوانی شده است. بسیاری از نکات بهداشتی که نقش بسزایي در سلامتی انسان دارند، در تعاليم دين مبین اسلام تحت عنوان واجب یا مستحب بیان شده است که به عنوان نمونه می توان به شرایط صحيح بودن نماز ، از جمله به طهارت بدن و لباس اشاره كرد كه همه اين موارد در جايگاه خود تاثير به سزايي در سلامت فرد و در وسعت بيشتر در سلامت جامعه دارد. "بهداشت عمومی" مترادف عبارت "سلامت عمومی" می باشد و سلامت به معناي تامين رفاه كامل جسمي، رواني، اجتماعي و معنوی كه معناي آن تنها به نبودن بيماري و نقص عضو، محدود نشده بلكه شامل محورهای جسم، روان و جامعه مي باشد. لذا هرگونه نقص و آسيبي كه به هريك از این محورهاي وارد شود، تعادل فرد را بر هم زده و منجر به نبود سلامت در فرد و جامعه مي شود. تمامی شاخه های بهداشت در اصل از گروه منشعب می شوند شامل: بهداشت محیط، بداشت حرفه ای، بهداشت مدارس، بهداشت تغذیه، بهداشت مواد غذایی، بهداشت فردی، بهداشت دهان و دندان، بهداشت مادر و کودکف پیشگیری از بیماریها، بهداشت خانواده، بهداشت سالمندان و ... نگاه ابعادی بهداشت عمومی به سلامت فرد و جامعه بهداشت عمومی به فرد در جامعه، نگاه می کند و بصورت ابعادی به سلامت فرد توجه دارد. تاثیر سلامت جسم بر سلامت روان و تاثیر سلامت روان بر سلامت جسم و نقش سلامت فرد بر سلامت جامعه و نقش سلامت جامعه بر سلامت فرد.
اختلالاتی که روح ما را هدف گرفته‌اند


سلامت روان هم مانند سلامت جسم بسیار مهم است، اختلالات روانی نیز از جمله بیمارِ‌هایی هستند که اگر درمان نشوند مشکلات بسیاری را ایجاد خواهند کرد.

دکتر فربد فدایی، روان‌شناس در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: اضطراب، افسردگی، وسواس و توهم و هذیان از مهم‌ترین نشانه‌های اختلالات روانی هستند.

وی افزود: فردی که دارای اختلالات روانی است معمولا خود را بالا‌تر از دیگران می‌داند، و با اطرافیان خود با خشونت رفتار می‌کند، همچنین توانایی خود را در جهت خود خواهی به کار می‌برد.

*بدخوابی از شایع‌ترین اختلالات خواب
دکتر فربد فدایی افزود: سائیدن دندان‌ها روی هم، راه رفتن در خواب، حرف زدن در خواب و شب ادراری در کودکان از نشانه‌های بدخوابی است.

وی تصریح کرد: برای جلوگیری از بدخوابی، افراد در طول شب یک پارچه بخوابند و از خوابیدن در طول روز اجتناب کنند. زیرا بدخوابی به مرور زمان بر سلامت روان تاثیر می‌گذارد.

فدایی گفت: سندرم سفید برفی و یا تمایل زیاد به خواب، از جمله اختلالات خواب است که معمولا در اثر بیمار‌ی‌های عمومی مثل کم کاری تیروئید و یا بیماری‌های مخفی ایجاد می‌شود.

وی تصریح کرد: ضایعات مربوط به مناطق مربوط به هوشیاری و برانگیختگی در مغز، باعث پرخوابی غیرعادی می‌شوند.

فدایی در پایان اشاره کرد: به طور معمول بزرگسالان ۶ تا ۹ ساعت در شبانه روز نیاز به خواب دارند. خوابیدن بیشتر از ۹ ساعت و یا کمتر از ۶ ساعت در سلامت روح و روان تاثیر می‌گذارد و به مرور زمان فرد را دچار مشکل می‌کند.



منبع:مجله سلامت
چرا نوجوانان احساس حقارت میکنند؟


احساس حقارت درنوجوانان وکودکان دلایل بسیاری داردکه با رفتارو برخورد صحیح می‌توان این نابهنجاری را درمان کرد.

عواملی بسیاری وجود داردکه می‌تواند رشد روحی و روانی کودکان و نوجوانان رامختل کندو باعث افت اعتماد به نفس آن شود و حس حقارت وخودکم بینی رادر آنها به وجودبیاورد.

انتظارزیاد از حد از کودکان ونوجوانان

بعضی از معلمان و والدین از شاگردان و فرزندان خودانتظار بیش از حد دارندو اگرنوجوان یا کودک ازعهده وظیفه‌ای که به او محول شده است برنیاید به طور مستقیم یا غیر مستقیم مورد سرزنش یا خفت دربرابر دیگران قرار می‌گیرد.

سهل‌انگاری والدین یا معلمان

اگروالدین به کودک یا نوجوان فرصت دهد بسیاری از موفقیت ها را به دست آورد راه را برای سهل‌انگاریشان باز کرده‌ایم و ممکن است بر اثر این نوع رفتار درموقعیت‌های واقعی و سخت‌تر تزلزل وناتوان شود.

ایجاد رقابت بیجا

ایجاد رقابت بین دانش آموزان یا فرزندان امری حساس و سخت است و ممکن است در صورت نداشتن تسلط بر مسئله عواقب ناگواری داشته باشد زیرا ممکن است بهداشت روانی فرزندمان را به خطر بیندازیم.

ارزشیابی غلط تعطیل....

ارزشیابی اگر به مشکل صحیح خود انجام شد بسیارموثر است زیرا فرزندان ما می‌توانندخود را ارزیابی کنند اما اگر برای این منظور باشدکه به فرزندان یا دانش‌آموز اثبات کنیم که او کم یادگرفته است می‌تواند اعتماد به نفس کودک را ضعیف کند.

روش تدریس غلط وعدم تسلط برمطالب درسی

اکثر معلمان برسخنرانی محض و حرف زدن تأکید می‌کنند وتنها ملاکشان کتاب درسی است و تنها حفظ مطالب رامی خواهندکه این امر مانع رشد تفکر و بروز خلاقیت درکودک می‌شود.

پس بایدنسبت به برخورد باکودکان ونوجوانان و شیوه تربیتی خود دقت کافی مبذول کنیم.


منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
استرس واگیرداراست




استرس از پيامدهاي زندگي امروزي است که در کنار بيماري هاي جسمي، مشکلات روحي و رواني متعدد از جمله افسردگي، اضطراب و خستگي مفرط را نيز به دنبال دارد.

حتي افرادي که زندگي آرامي دارند هنگامي که دائماً با افراد مضطرب در ارتباط باشند يا با مشاهده برخي برنامه هاي تلويزيوني دچار استرس مي شوند.

به بيان ديگر حتي برنامه تلويزيوني که ناراحتي ديگران را نشان مي دهد نيز مي تواند باعث اضطراب و استرس بينندگان شود.

اين استرس و همدردي، باعث ترشح هورمون کورتيزول مي شود .به گفته محققان اگر استرس مزمن شود، مشکل ساز خواهد شد.

زماني که فرد در معرض استرس قرار مي گيرد، بدن با افزايش ميزان اين هورمون واکنش نشان مي دهد. افزايش يافتن ميزان کورتيزول در دراز مدت مي تواند اثر منفي روي سيستم ايمني بگذارد.

منبع: روزنامه خراسان


عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان با بیان علل تکان دادن پا، علت این رفتار را ناشکیبایی و عادتی عنوان کرد که گاهی نیز منشا زیستی دارد.

عبدالله امیدی در گفت‌وگو با فارس، در پاسخ به سؤال یکی از شهروندان درباره علت تکان دادن پا اظهار داشت: تکان دادن پا می‌تواند بر اثر بی‌قراری یا نگرانی باشد، معمولاً افراد ناشکیبا وقتی در استرس صبر قرار می‌گیرند و باید مدت زمانی را صبر کنند بیقراری و بی‌تابی را با تکان دادن پاهایشان نشان می‌دهند.

وی افزود: تکان دادن پا می‌تواند عادتی هم باشد بنابراین همیشه علت آن روانی نیست. بر این اساس فرد بر اثر عادت و بدون دلیل پاهای خود را تکان می‌دهد که می‌تواند موجب بر هم زدن آرامش اطرافیان شود.

این متخصص حوزه بهداشت روان با اشاره به عامل زیستی به عنوان یکی از عوامل تکان دادن پا گفت: اگر تکان دادن پا به صورت لرزش باشد و فرد نتواند آن را کنترل کند علت آن زیستی است ولی وقتی حرکتی باشد ممکن است بر اثر بیقراری یا رفتاری عادتی باشد.

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان افزود: تکان دادن پا اختلال محسوب نمی‌شود که بخواهند برای آن پروتکل درمانی بنویسند اما، باید علت زمینه‌ای که معمولاً استرس یا اضطراب است درمان شود.

وی با اشاره به تشخیص افتراقی این اختلال با سندرم پای بی‌قرار تصریح کرد: در سندرم بی‌قراری پا فرد در ناحیه ران و ساق پا احساس درد عصبی می‌کند و پای خود را به دلیل سوزش و کرختی تکان می‌دهد. علائم این سندرم با قدم زدن بهتر می‌شود نه با استراحت کردن. این افراد همچنین بیقراری حرکتی نشان داده و علائم آنها در شب تشدید می‌شود.

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کاشان خاطر نشان کرد: رعایت بهداشت خواب، پرهیز از مصرف الکل و مواد حاوی کافئین می‌تواند در کاهش این اختلال مؤثر باشد.


مجله سلامت
صفحه‌ها: 1 2