انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 8- من چطور مي‌توانم به جاي سعي در حل مشكلات ديگران را رها كنم؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
8- من چطور مي‌توانم به جاي سعي در حل مشكلات ديگران را رها كنم؟
کمک کردن به دیگران با انها را بدوش کشیدن و حمل کردن تفاوت دارد.من باید یاد بگیرم نقش خدا را بازی نکنم اما این نباید بهانه ای باشد که خودخواه باشم!12 قدم با خودخواهی سازگاری ندارد.چکیده برنامه های 12 قدمی در خدمت خلاصه میشود اما فقط به من میگوید خدمت یعنی کار درست با انگیزه درست.وقتی کاری از دستم بر نمی اید باید رها کنم و بخدا بسپارم و بدانم من مدیر این دنیا نیستم

 
تا آنجايي كه مسئوليت دارم و در توان ام هست ..تا انجايي كه بمن مربوط ميشود .و از من تقاضاي كمك ميشه و تمايل دارم ....
گاهي وقتها به جاي کمک در حل مشکل مي خواهم تغییر ایجاد کنم در اینجور مواقع است که باید رها کنم ، همفکری و کمک و خدمت در صورتي که از عهده ام بر بیاید خوب است اما باید این را بدانم که من خدا نیستم و در حد توانم می توانم کمک کنم و اگر کاری از دستم ساخته نیست رها کنم بهتر است .
خیلی اوقات در زندگی من فکرمیکردم که اگه وقتی مردم مشکل دارند من بهشون بطور داوطلبانه کمک کنم چقدر منو دوست خواهند داشت وازم تعریف خواهندکرد یعنی همون تاییده خودمون تازه من این کار رو خیلی انسان دوستانه هم تلقی میکردم ولی بعدهامتوجه شدم نه تنها تابحال کمکی بحال کسی نبودم بلکه باعث خشم ومزاحمت دیگران بودم درخانواده هم که غیرازخشم بوجود آوردن ـ پی آمد دیگری نداشتم بعد دریافتم که این اعمال من نه تنها کمک نمیکرده بلکه خسارت هم میزدم باآشنایی بابرنامه وشروع کارکردن قدمها امروز یادگرفتم رها کردن از همه راهها صحیح تراست وبدینوسیله دوباره به آرامش درونی خود خواهم رسید ودرخانه هم دوباره رفاه معنوی پدید می آورد.امروز با مشارکت باهمدردهای خودم درموقع بروز نواقصم واقراربه آنها که باعث جلوگیری از لغزش وبازگشت به روش واعمال گذشته میشود و خواندن وتکرار دعای آرامش جهت ایجاد آرامش درونی وبا درگ مفاهیم ومعانی این دعا که باعث ـ عدم لغزش وبالابردن پذیرش درمن است و همچنین قبول نیروی برترم میباشد سعی در رهایی خوددردرجه اول که باعث مهاربیماریم ودرنتیجه رهاکردن مشکلات دیگران وپرداختن به مسایل خودم میباشد درمسیربهبودی گام بردارم.

 
در گذشته خود را ناجی حل مشکلات دیگران می دانستم هر وقت و هر جا مشکلی برای کسی پیش می آمد اثلا اجازه فکرکردن راجع به حل مشکل را به اطرافیانم نمی دادم چون احساس خودبزرگ بینی و غرور داشتم دوست داشته همه تصور کنند که من توانایی بالای در حل مشکلات آنها دارم دریغ از اینکه همه اینها اشتباه بوده من به آنها اجازه نمی دادم با مشکلاتی که خود برایشان پیش آمده روبرو شوند و با این کار هم به خودم و هم به دیگران خسارت میزدم اما حالا نیروی برترم را دارم و هر وقت هر مشکلی که پیش آمد در حد توان خودم تلاش میکنم و جایی که  توانایی انجام نداشته باشم خیلی راحت بدون قضاوت نه میگم.