انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: ضرب المثل های فارسی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
کوری عصا کش کور دیگر شد
این ضرب المثل مصداق بارز ماست جاهاییکه کورکورانه و بدون آگاهی وبدون صبر وبدون داشتن تجربه راه حل و راهکار ارایه میدهیمAngry
ب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه صد نی.»
داستان گربه را دم حجله کشتن
میگویند در ایام قدیم دختری تندخو و بد اخلاق وجود داشته که هیج کس حاضر به ازدواج با او نبوده است. پس از چندی پسری از اهالی شهامت به خرج می دهد و تصمیم می گیرد که با وی ازدواج کند. بر خلاف نظر همه ، او میگوید که میتواند دخترک را رام کند. خلاصه پس از مراسم عروسی ، عروس و داماد وارد حجله میشوند و.... چند دقیقه از زفاف که میگذرد پسرک احساس تشنگی میکند . گربه ای در اتاق وجود داشته از او میخواهد که آب بیاورد. چند بار تکرار میکند که ای گربه برو و برای من آب بیاور. گربه بیچاره که از همه جا بی خبر بوده از جایش تکان نمی خورد تا اینکه مرد جوان چاقویش را از غلاف بیرون می کشد و سر از تن گربه جدا میکند. سپس رو یه دختر میکند و میگوید برو آب بیار....
ريشه ضرب المثل
آب شان به يک جوي نمي رود:
سابقا که شهرها لوله کشي نشده بود ساکنان هر شهر براي تامين آب مورد نياز خود از آب رودخانه يا قنات، که اغلب در جوي هاي سرباز جاري بود استفاده مي کردند. به اين ترتيب که اول هر ماه، يا هفته اي يک بار حوض ها و آب انبارها را با آب جوي کوچه پر و از آن براي نوشيدن و شست و شو و نظافت استفاده مي کردند. طبيعي است در يک محله که ده ها خانه دارد وقتي همه بخواهند از آب يک جوي در دل شب استفاده کنند، اگر بين افراد خانواده ها سازگاري وجود نداشته باشد، هر کس مي خواهد زودتر آب بگيرد و همين عجله و شتاب زدگي و رعايت نکردن تقدم و تأخر موجب مشاجره و منازعه مي شود. شب هاي آب نوبتي در محله هاي تهران تماشايي بود. زن و مرد و پير و جوان از خانه ها بيرون مي آمدند و چنان سروصدايي ايجاد مي شد که هيچکس نمي توانست تا صبح بخوابد. عبدا... مستوفي مي نويسد: «من کمتر ديده ام که دو نفر که از يک جوي آب مي برند از همديگر راضي باشند و اغلب بين دو شريک شکراب مي شود.
»
آب زير کاه
آب زير کاه به کساني اطلاق مي شود که زندگي و حشر و نشر اجتماعي خود را بر پايه مکر و عذر و حيله بنا نهند. آب زيرکاه از ابتکارات قبايل و جوامعي بود که به علت ضعف و ناتواني جز از طريق مکر و حيله ياراي مبارزه و مقابله با دشمن را نداشتند. به همين خاطر براي آنکه بتوانند حريف قوي پنجه را مغلوب کنند، در مسير او باتلاقي پر از آب حفر مي کردند و روي آب را با کاه طوري مي پوشانيدند که هيچ عابري تصور نمي کرد آب زير کاهي ممکن است در آن مسير و معبر وجود داشته باشد. بايد دانست که ايجاد اين گونه باتلاق هاي آب زيرکاه صرفاً در حول و حوش قرا و قصبات مناطق زراعي امکان پذير بود تا براي عابران وجود کاه موجب توهم و سوءظن نشود و دشمن با خيال راحت و بدون دغدغه خاطر در آن گذرگاه پوشيده از کاه گام بر مي داشت و در درون آب زيرکاه غرق مي شد.
مار گزیده از ریسمان سفید سیاه می ترسد
ضرب المثل لری
دستکم بشکنه نه پایکم بوه کم میر نه دایه کم بوه یعنی پدر دایه یعنی مادر
میگه اگه قراره از بین دست پا یکی بشکنه و از بین پدر مادر یکی بمیرد بهتر دست بشکنه وپدر بمیرد چون
دست میشه وبال گردان کرد کارها را انجام داد اما پا آدم را زمین گیر میکنه ومادرهم به هر وسیله ای بچه ها را بزرگ میکنه اگه خودش هم گرسنه باشه به فکر بچه ها هست اما پدر بعد از مدتی میرود زن میگیرد
گفته اند،گدايي بسيار زرنگ بوده است که آب پياز به آستينش مي ماليد و هر موقع در حين گدايي کردن به گريه نياز پيدا مي کرد، آستينش را به چشمش مي ماليد و در اثر بوي پياز آب از چشمش سرازير مي شد و بدين ترتيب ترحم مردم را برمي انگيخت اما بعد از مدتي دستش رو شد. بعد از آن هرگاه کسي براي جلب توجه گريه مي کرد مي گفتند: مثل فلاني «اشکش سر آستينش است» و اين مطلب رفته رفته به مثل تبديل شد.
ببينيم و تعريف کنيم
تعريف کردن به معناي ستودن و آفرين گفتن است. گويند پادشاه زاده اي را دست بسته به نزد چنگيز مغول آوردند. چنگيز به او گفت: تو که مي داني من حاکم روي زمين خواهم شد پس چرا به من ياغي شده اي؟ شاهزاده گفت: بلي، البته اگر کسي روي زمين زنده بماند و به دست تو به قتل نرسد. چنگيز گفت: همه زنده خواهند ماند و همه خواهند ديد که کسي بي گناه کشته نخواهد شد. شاهزاده گفت: «ببينيم و تعريف کنيم». يعني اگر به آنچه گفتي، عمل کردي آن وقت به تو آفرين خواهيم گفت.
«کتاب کوچه»
ﯾﮏ ﻧﻮﻥ ﺍ ﺯﺧﻮﻧﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﮕﺶ ﻫﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺑﻮﺩ
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺑﺨﺼﻮﺻﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5