انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-نوزدهم دی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
سپاسگزاری از عشق راهنما19 دی

«اولین روابط ما با دیگران اغلب از راهنما آغاز میشود.»

کتاب پایه

v

راهنمایان ما میتوانند منابع سرشار اطلاعات راجع به بهبودی، دانش و صحبتهای دوستداشتنی باشند. آنها کارهای زیادی را برای ما انجام دادهاند. از تماسهای تلفنی شبانه گرفته تا ساعاتی که به دستنویسهای بهبودی ما گوش میدادند، ما را باور داشتهاند و وقت خود را صرف اثبات آن کردهاند. آنها با عشق و با جدیت به ما نشان دادهاند چگونه صادق باشیم. عشق بیپایان آنها در مواقع آشفتگی به ما قدرت داده است تا راه خود را ادامه دهیم. راه و رسم کمک کردن آنها ما را برانگیخته تا پاسخ پرسشهای خود را در خود جستجو کنیم و در نتیجه به افرادی بالغ، مسئولیتپذیر و بیباک تبدیل شویم.

اگر چه راهنمای ما این کارها را بسیار سخاوتمندانه در حق ما انجام داده است و هرگز از ما درخواست جبران نکرده است، اما میتوانیم برای نشان دادن قدرشناسی خود کارهایی را انجام دهیم. با راهنمای خود با احترام رفتار میکنیم. آنها سطلهای زبالهای نیستند که برای ریختن زباله برای ما تدارک دیده شده باشد. آنها نیز مانند ما دوران آزمایش خود را سپری میکنند و گاهی به حمایت ما نیاز دارند. آنها انسان هستند، احساس دارند و برای دغدغههای ما ارزش قائلند. شاید مایل باشند تماس تلفنی یا کارت پستالی را دریافت کنند که عشق ما نسبت به آنها را ابراز میکند.

هر کاری که برای سپاسگزاری از عشق راهنما انجام میدهیم گذشته از اینکه او را خوشحال میکند، بهبودی شخصی ما را نیز افزایش میدهد.

v

فقط برای امروز: وقتی نمیتوانستم از خود محافظت کنم، راهنما از من محافظت کرده است. امروز کار خوبی را برای راهنما انجام میدهم.
اندیشه امروزنوزدهم دی ( a day at a time )

خود محوری یکی از عوامل ایجاد کننده تکبر و غرور می باشد که زمینه مناسبی را جهت رشد و تقویت نواقص اخلاقی در ما ایجاد می کند تا جایی که چشم واقع بینی ما را کور کرده و بجز خود چیزی را نخواهیم دید . بدون شک بین دوست داشتن خود و خود شیفتگی اختلاف زیادی وجود دارد . دوست داشتن خود بر خلاف خود شیفتگی سپاسی است که بخاطر هویت انسانی و ارزش های معنوی دیگری که از طرف خداوند در وجود ما به ودیعه گذاشته شده در کمال فروتنی و تواضع ابراز می گردد و ناشی از درک واقعیت وجودی ما به عنوان انسان می باشد .
آیا من می دانم که دوست داشتن خود تمرینی است برای دوست داشتن انسان ؟
آیا من نشخیص داده ام که در صورتی قادر به دوست داشتن دیگران می باشم که ابتدا قادر باشم که خود را دوست داشته باشم ؟
آیا خداوند که دوستدار من است به من خواهد آموخت که چگونه خود را دوست بدارم و به خود احترام بگذارم ؟
آیا من درک کرده ام که افراد متکبر و خودخواه نیز چون اشخاص چاپلوس و خوش خدمت تصویر روشنی از ماهیت وجودی خود به عنوان یک انسان ندارند ؟

" من تلاش خواهم کرد که خود را دوست بدارم "

کپی از این مطلب فقط با ذکر نام سایت http://forum.banianbehboodi.ir/ مجاز می باشد .
19 دي
بيشتر ما افراد بیمار در دوران آشفتگی زندگی در دوران وابستگي، وابسته‌ی اعمالي بوديم كه از روي ناچاري و فقط به خاطر اين كه فكر مي‌كرديم درست است، آن‌ها را انجام مي‌داديم. مثلاً: در موقع شادي و خشم به سيگار پُك مي‌زديم و يا وقتي مي‌خواستيم احساساتمان را بيان كنيم اجباراً مصرف می‌کردیم و يا فقط براي همرنگي و ایجاد صمیمیت با ديگران و يا به خاطر اين كه مورد تمسخر دیگران واقع نشويم، چیزی مصرف مي‌كرديم. در تمام اين موارد خودمان را توجيه مي‌كرديم كه رفتارمان کاملاً درست است. وقتي متوجه شديم كه اعمال‌مان مسخره است و ما مورد سوء استفاده قرار گرفته‌ايم، ديگر خیلی دير شده بود و در اعتياد و وابستگی غرق شده بوديم. اعتمادبه نفس و عزت نفسمان از بين رفت، برای قطع وابستگی از این معضلات متوجه شدیم که اراده و قدرت شخصیمان كارآيي ندارد، به سرعت خودآزاري شروع شد و اجباراً با انكار کردن و غرور تمام مي‌گفتيم كه من فرق دارم و می‌توانم هر موقع که دلم خواست قطع کنم. امروز مي‌دانم كه من با ديگران هیچ فرقي ندارم. همه‌ی ما از مخلوقات خداوند هستيم. من تنها مخلوق خداوند و یک پدیده‌ی استثنایی نيستم.
از اين كه خودم هستم، سپاسگزارم
پیام امروز
موفقیت و شکست اهمیت ندارد، شهامت ادامه راه مهم است.

به علت مصرف نیکوتین کارم به بیمارستان کشیده شده بود. مصرف نیکوتین را از یک پانسیون شبانه روزی شروع کردم. در آنجا همه سیگار می کشیدند. در آنجا همه نوع ماده مخدری مصرف می شد. سیگار مصرفی من توتون نامرغوبی داشت. وقتی بی پول می شدم برای تهیه سیگار پریشان بودم. بعد از هشت سال مصرف مریض شدم. به سرماخوردگی شدیدی مبتلا شدم که مزمن شد. در زمستان ها دچار سرفه های شدید می شدم به طوری که کنترل ادرار از دستم خارج می شد. بوی ادرار و نیکوتین می دادم تا جایی که مجبور بودم پوشک استفاده کنم. کاملا بیچاره و درمانده شده بودم. عاقبت به انجمن نیکوتینی های گمنام پناه آوردم. به مشارکت اعضاء گوش می دادم و به مطالعه نشریات پرداختم اما قادر به قطع مصرف نبودم. در نهایت پس از چهار ماه شرکت مرتب در جلسات موفق به قطع مصرف شدم. بعد از مدتی شرکت در جلسات را متوقف اما به شدت گرفتار وسوسه مصرف نیکوتین بودم تا این که لغزش کردم. مجددا به نیکوتینی های گمنام پیوستم اما این بار قطع مصرف مشکل تر از دفعه قبل بود. اکنون به طور مرتب و فقط برای امروز در جلسات شرکت می کنم و عاشق بهبودی هستم.

برای امروز، به این باور رسیده ام که ما با در میان گذاشتن آنچه که داریم می توانیم آن را حفظ کنیم.

مراقبه روزانه از کتاب "یکسال معجزه