انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز+اندیشه امروز-چهارم دی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
گمنامی و اراده شخصی4 دی

«اگر به اصل گمنامی وفادار بمانیم، انگیزه نفع شخصی... که در گذشته درد زیادی را به همراه آورد، از میان میرود.»

کتاب پایه

v

واژه گمنامی به خودی خود به معنای نداشتن نام است، اما اصل مهمتری در گمنامی برنامه NA تأثیرگذار است: اصل از خود گذشتگی. وقتی به عجز خود در برابر اداره زندگی اقرار میکنیم، قدم اول خود را از اراده شخصی دور میکنیم و به سوی از خود گذشتگی هدایت میکنیم. هر چه کمتر سعی کنیم زندگی خود را بر اساس اراده شخصی اداره کنیم، بیشتر به قدرت و هدایتی که زمانی شدیداً بدان نیاز داشتیم، دست پیدا میکنیم.

اما اصل از خود گذشتگی صرفاً موجب احساس بهتر در ما نمیشود، بلکه به بهتر زندگی کردن ما نیز کمک میکند. عقاید ما درباره اینکه دنیا چگونه باید اداره شود، اهمیت خود را از دست میدهد و از تلاش برای تحمیل اراده خود به همه افراد و چیزهای اطراف خود دست میکشیم. وقتی از تظاهر به "دانستن همه چیز" دست میکشیم و شروع به شناخت ارزش تجربه افراد دیگر میکنیم، رفته رفته با آنها با احترام رفتار میکنیم. منافع دیگران به اندازه منافع خود برای ما اهمیت پیدا میکند؛ کم کم به جای اینکه صرفاً درباره مصلحت خود بیندیشیم، به مصلحت گروه خود نیز فکر میکنیم. شروع به گذران یک زندگی میکنیم که بزرگتر از و فراتر از نام ما یا خود ماست. یعنی زندگی بر اساس اصل گمنامی را آغاز میکنیم.

v

فقط برای امروز: خدایا، مرا از اراده شخصی نجات بده. به من در درک اصل گمنامی کمک کن؛ به من کمک کن با از خود گذشتگی زندگی کنم.
پاداش
آیا دوستانت ناپسندند؟آیا خوبی های ترا با اهانت و درشتی پاسخ می دهند؟؟
در این صورت زمان شادی رسیده است زیرا خداوند خود پاداش ترا خواهد داد.
هیچ کس نمی تواند از دو نفر دستمزد بگیرد؛از خدا و دنیا.
پاداش های دنیا تأیید،
تشویق،
آسایش،
راحتی،
اقتدار
و مقام است.
پاداش های خدا؛
پاکی،
تواضع،
و آرامشی عظیم است که میان مشکلات و سختی ها با قدرت می ایستد و سروری که هیچ کس نمی تواند ان را از تو برباید.
بنام خدا

گاهی بعد از مدتی که با اصول برنامه پیش می رویم اوضاع کم کم به وقف مراد میشود و کم کم در اجتماع پذیرفته می شویم و به اجرای اصول عادت میکنیم به گونه ایی که اجرای آنهاقسمتی از ساختار شخصیتی ما می شود

در این حالات بیماری از راه اینکه اوضاع به همین روال خواهد ماند اگر گاهی هم اصول را رعایت نکنیم در وجود ما شروع به رشد میکند

یسشتر اوقات ما میدانیم وآگاهانه شروع به حذف اصول میکنیم که پس از مدتی متوجه می شویم اوضاع روحی مناسبی نداریم و آرزوی روزهایی را می کنیم که با اصول پیش می رفتیم

فقط برای امروز سعی میکنم با اصول برنامه تجدید عهد نمایم تا به آشفتگی دچار نشوم
آيا مي‌دانم كه عشق و دوست داشتن خود و درك ديگران تنها ابزار رهايي من از غم و افسردگي است؟ آيا مي‌دانم كه عشق را نباید در خودم حبس نکرده و بايد آن خرج دیگران كنم؟ آیا می‌دانم با نگهداري و زندانی کردن و تک‌خوری عشق ،آن را در درونم به تباهي و كينه و فساد تبديل مي‌كنم؟ امروز پي‌برده‌ام كه با دوست داشتن بيشتر خودم و ديگران بدون اين كه چشم داشت و انتظاري از آنها داشته باشم، از عشق و دوستي آن‌ها بهره بيشتري خواهم برد. آيا مي‌دانم با عشق ورزيدن به نزديكان و همسايگان آن‌ها را وادار به دوست داشتن هم دیگر مي‌كنم؟ امروز پي‌برده‌ام كه در مقابل دوستي و عشق با داشتن توقع و انتظار موجب از بين رفتن قداست عشق مي‌شود. من حقيقي وقتي پيدا مي‌شود كه در ديگران گم شده باشم. من نیاز به ارزشمندی و توجهات دارم و برای نیازم به همدردانم کمک می‌کنم و با اینکارم به منظورم می‌رسم و در کنار دوستان در برنامه‌ی خودیاری به خودم و کسانی که از من کمک می‌خواهم می‌رسم. امروز ديگران را به‌خاطر بیماری و هم‌دردی با خودم. بيشتر از قبل درك مي‌كنم. امروز من به خودم اجازه مي‌دهم كه من واقعی در این مسیر در جریان باشم و ناقل عشق و هدایای خداوند باشم، نه ذخيره کننده‌ی عشق و هدایای او.
عشق اسير نمي‌شود، ايثار كردني است!
کتاب 365 روز شاپور الف
4 دي
آيا مي‌دانم كه عشق و دوست داشتن خود و درك ديگران تنها ابزار رهايي من از غم و افسردگي است؟ آيا مي‌دانم كه عشق را نباید در خودم حبس نکرده و بايد آن خرج دیگران كنم؟ آیا می‌دانم با نگهداري و زندانی کردن و تک‌خوری عشق ،آن را در درونم به تباهي و كينه و فساد تبديل مي‌كنم؟ امروز پي‌برده‌ام كه با دوست داشتن بيشتر خودم و ديگران بدون اين كه چشم داشت و انتظاري از آنها داشته باشم، از عشق و دوستي آن‌ها بهره بيشتري خواهم برد. آيا مي‌دانم با عشق ورزيدن به نزديكان و همسايگان آن‌ها را وادار به دوست داشتن هم دیگر مي‌كنم؟ امروز پي‌برده‌ام كه در مقابل دوستي و عشق با داشتن توقع و انتظار موجب از بين رفتن قداست عشق مي‌شود. من حقيقي وقتي پيدا مي‌شود كه در ديگران گم شده باشم. من نیاز به ارزشمندی و توجهات دارم و برای نیازم به همدردانم کمک می‌کنم و با اینکارم به منظورم می‌رسم و در کنار دوستان در برنامه‌ی خودیاری به خودم و کسانی که از من کمک می‌خواهم می‌رسم. امروز ديگران را به‌خاطر بیماری و هم‌دردی با خودم. بيشتر از قبل درك مي‌كنم. امروز من به خودم اجازه مي‌دهم كه من واقعی در این مسیر در جریان باشم و ناقل عشق و هدایای خداوند باشم، نه ذخيره کننده‌ی عشق و هدایای او.
عشق اسير نمي‌شود، ايثار كردني است!
بازتابهاي روزانه الکليهاي گمنام 
فقط براي امروز الکليهاي گمنام 

4 ديماه 

پذيرش موفقيت يا شکست 
به علاوه ، چطور بايد با موفقيت يا شکست کنار آمد؟ آيا حالا مي توانيم آنرا بدون غرور يا نا اميدي بپذيريم ؟ آيا مي توانيم فقر ، بيماري ، تنهايي و محروميت را با شجاعت و آرامش بپذيريم ؟ آيا مي توانيم وقتي که دستاوردهاي چشمگيرتر ما را پس مي زنند خود را با دستاوردهاي پست تر يا گاهي پايدارتر راضي کنيم ؟
دوازده گام و دوازده سنت 

پس از اينکه انجمن را يافتم و ديگر لب به الکل نزدم ، مدتي طول کشيد تا فهميدم که چرا گام اول دو بخش دارد : ناتواني ام در برابر الکل و اينکه کنترل زندگي از دستم خارج شده است . به همين ترتيب ، مدتي طولاني معتقد بودم که براي اينکه بتوانم خود را با برنامه دوازده گام تطبيق دهم ، کافيست که " اين پيام را به الکلي ها برسانم " عجله کرده بودم . فراموش کرده بودم که اين برنامه کليتي هم دارد و اينکه اين برنامه بيشتر از يک گام دارد . سرانجام آموختم که بايد در تمام مسايل زندگي ام " اين اصول را تمرين کنم " . وقتي تمام گامها را کاملا تمرين کردم ، نه تنها هشيار ماندم و به ديگران کمک کردم تا هشياري شان را به دست آورند ، بلکه مشکلات زندگي ام را تبديل به لذت زندگي کردم .