انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-دهم بهمن
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
10بهمن در میان گذاشتن آنچه که داریم

«باید به رایگان و با شکرگزاری آنچه به رایگان و با شکرگزاری به

ما داده شده است را در میان بگذاریم.»

کتاب پایه

v

در دوران بهبودی، هدایای بسیاری دریافت میکنیم. شاید از بین این هدایا یکی از بزرگترین آنها، بیداری روحانی است که با قطع مصرف آغاز میشود و هر روز با به کار بردن قدمها در زندگیمان تقویت میشود. جرقه حیات دوبارهای که در درون ما ایجاد میشود، نتیجه مستقیم رابطه جدید ما با نیرویی برتر است، رابطهای که با به کار بردن قدمهای دوازدهگانه در زندگی آغاز میشود و گسترش مییابد. به تدریج که برنامه خود را دنبال میکنیم، درخشش بهبودی، تاریکی بیماری ما را از بین میبرد.

یکی از راههایی که سپاسگزاری خود را از هدایای بهبودی ابراز میکنیم، کمک به دیگران برای به دست آوردن چیزی است که خود به دست آوردهایم. این کار را میتوانیم به روشهای مختلفی انجام دهیم: با مشارکت کردن در جلسات، برقراری تماسهای قدم دوازدهم، پذیرفتن تعهد نسبت به راهنمای دیگران شدن یا داوطلب شدن برای خدمت در کمیته بیمارستان‌ها و زندان‌ها، خطوط تلفنی و غیره... زندگی روحانی که در بهبودی به ما اعطاء میشود، مستلزم شکرگزاری است، زیرا تنها با دادن آنچه که داریم، میتوانیم آن را حفظ کنیم.

v

فقط برای امروز: وقتی هدیه بهبودی را در میان میگذارم، این هدیه گسترش مییابد. کسی را پیدا میکنم تا این هدیه را با او در میان بگذارم.
اندیشه امروز دهم بهمن ماه ( a day at a time )

تواضع دقیقا چه معنایی دارد ؟ آیا مفهوم آن اینست که مطیع باشم ؟ و هر چیزی را که در سر راه من قرار می گیرد بدون توجه به اینکه آزار دهنده است یا نه بپذیرم ؟ آیا این به معنی تسلیم به زشتیهای ویرانگر زندگی نمی باشد؟
بر خلاف تمام معانی جزء اساسی تواضع در کمال سادگی ، تمنای جستجوی اراده خداوند است .
آیا من درک کرده ام که طرز تلقی من از تواضع حقیقی نسبت مستقیم با هویت و موجودیت من دارد که به من قدرت می دهد تا با برداشتن گامهای روحانی هشیارانه نسبت به حل مسائل خود اقدام نمایم ؟ آیا من تشخیص داده ام که تواضع به معنی تحقیر شدن ، کوچک شدن و اجازه اینکه هر گونه که مایلند با من رفتار کنند نیست ؟ تواضع واقعی آگاهی از عشق عظیم و بی انتهای خداوندی است .

"فروتنی به معنای آگاهی از حضور خداوند است "

کپی از این مطلب فقط با ذکر نام سایت www.forum.banianbehboodi.ir مجاز می باشد .
10 بهمن
همه‌ی ما به گونه‌اي متفاوت دارای بلايي جانسوز و خانمانسوز به نام وابستگي هستيم، مثل مواد مخدر، نيكوتين، الكل، قرص‌هاي روانگردان، پول، اتومبيل، خانه، كار، اسم و رسم، همسر و فرزندان، قمار و دروغگويي و ... خيلي از ما به صورت خودکار با زندگي و مشكلات برخورد مي‌كنيم، حتي مشكلات ويژه‌اي را به صورت يك اجبار تحمل مي‌كنيم. مثل تحمل يك فرد كه از روي جبر و زور قبول كرده است و زندگي را در كنار اين نوع افراد سپري مي‌كنيم. آيا امروز رهايي از وابستگي‌هاي ذكر شده تنها انتظار و آرزوي ما مي‌باشد؟ امروز مي‌دانيم كه ما نياز به ابزار و يا راهكارهايي داريم كه اگر از چاله‌اي درآمديم به چاهي سرنگون نشويم. يعني از يك وابستگي به وابستگي ديگر مبتلا نشويم. امروز مي‌خواهيم زندگي و ابزارهاي به دردنخور گذشته و قديمي خود را فراموش كرده و نيرو و انرژي خود را صرف پيشبرد اهداف زندگي جديد خود نماييم. كه تحت هر شرايط و موقعيتي كاربرد داشته باشد. خداوندا: تو را به خاطر رهایی، بيداري، پيشرفت، رُشد و تغييرات شكرگزارم.
آغاز راه شروع رهايي از وابستگي‌هاس
ت!
10 بهمن
نادانی بصورت انجام دادن کارهایی به همان شیوه ای که بارها و بارها انجام شده و انتظار نتایج متفاوتی داشتن، قطعی می شود.
در گذشته سعی می کردم دیگران، موقعیتها و چیزهایی را کنترل کنم و معتقد بودم که روش من روش صحیحی می باشد.من می دانستم که مسیر من راه مرا تثبیت می کند و بر خواست خود که کاری را صورت نمی داد و کارایی نداشت پافشاری می کردم.هنوز من به سعی خود ادامه می دادم. این راه غیر معقولی برای زندگی بود. قدم سوم: " تصمیم گرفتم که اراده و زندگی مان را به پروردگاری که خود درک می کردیم بسپاریم و این نقطه عطفی در ترک کردن من بود. این به معنای انتخاب بین زندگی یک بیمار و یک شخص عاقل بود _ خواست من یا خواست خدا. چون خواست من بارها و بارها باعث مأیوس شدنم می شد، پرسش واقعی این بود که تا چه وقت به دور زدن پیرامون همان دایره ای که قبلاً می خواستم تا خطاها را تحسین کنم، ادامه دهم و به یک منبع عظیم کمک رو کنم؟


یادآوری امروز

ممکن است توجه به انتخاب های مخرب و نا معقول الکلی را آسان فرض کنم. این سخت تر است که بپذیرم رفتارهای فردی من همواره درست و معقول نبوده اند. امروزه می توانم پافشاری بر روی خواست خود را رها کنم. با این تصمیم ساده تعهدی به معقول بودن ایجاد می کنم.
اگرچه هیچ کس نمی تواند به عقب برگردد و یک نقطه جدید شروع را ایجاد نماید، اما هر کسی می تواند از اکنون شروع کند و یک نقطه جدید پایان را ایجاد کند.