انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: یاد من باشد فردا
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
یاد من باشد فردا دم صبح ،
به نسیم از سر صدق سلامی بدهم

و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا ...
زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد

گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید
به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم در دل ،
لحظه را در یابم ...

من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم ...
یک بغل عشق از آنجا بخرم ... !
تنها دلیل من که خدا هست و این جهان زیباست
وین حیات عزیز و گرانبهاست
لبخند چشم توست
هرچند با تبسم شیرینت
آنچنان از خویش می روم
که نمی بینمش درست
لبخند چشم تو
در چشم من
وجود خدا را پرواز می دهد
جان مرا - که دوریست از من گرفته است -
شیرین و خوش
دوباره به من باز می دهد .... فریدون مشیری .
کاش امشب خنده ها جان میگرفت، ماجرای دردپایان میگرفت، اه از این روزگار، سرنوشتم راچه نازیبا نوشت. دردها امشب فراموشم کنید، بادهای مرگ خاموشم کنید، کاروانی ازپرستوها گذشت، قسمت من حسرت و افسوس گشت، ای عاشقان ازشما جا مانده ام با هزاران درد تنها مانده ام.
بالابلندِ عاشقِ شرقی تبارِمن
تنها تویی ترانه ی خورشید وارمن

شیرین ترین حقیقتِ من در خیال ها
ناممکن است خواب تو یک شب کنار من

پروانه های روسری ام تشنه ی تواند
ای گیسوان مخملی ات قهوه زارِ من

باران همیشه بویِ تورا پخش می کند
در لا به لای هق هق بی اختیارِ من

یک عمر توی بازیِ تو تاس ریختم
شاید که جفت شش بشود سهم کار من

تنها تویی که فاتح این قلب بوده ای
در رشته کوه فاصله ها قله دارِ من

می بوسمت بدون خجالت ، بدون ترس
می بوسمت ستاره ی دنباله دارِ من
ماه و سنگ

اگر ماه بودم به هرجاکه بودم
سراغ تورا از خدا می گرفتم
وگر سنگ بودم به هر جا که بودی
سر رهگذار تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
وگر سنگ بودی به هر جا که بودم
مرا می شکستی مرا می شکستی

فریدون مشیری
وَ فکر کن اگر تو را دوست نداشتم؛
چه‌ها که داشتم!
خودم را داشتم که قدم می‌زدم
کیف می‌کردم
می‌رفتم ورق بازی می‌کردم
حاکم می‌شدم
وَ دل را،
حکم می‌کردم

وَ فکر کن اگر تو را دوست نداشتم،
شب‌ها زود می‌خوابیدم
وَ خوابت را زود می‌دیدم
وَ کَله‌سَحر بیدار می‌‌شدم وُ
از پنجره تو را می‌دیدم

وَ دیدَنِ تو را زندگی داشتم

وَ فکر کن اگر تو را دوست نداشتم،
چه‌ها که داشتم!
تو را داشتم که کنارم بودی
زیبا می‌شدی، لوس می‌شدی
دیده می‌شدم.
هر روز به‌من می‌رسیدی وُ
گُلِ من، می‌شدی

وَ فکر کن،
اگر تو را دوست نداشتم
این فکرها را هم نداشتم ...
.....................................
افشین صالحی