انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-بیست وهفتم مهر
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

به پای چیزی ایستادن 27 مهر

«...میتوانیم زمان را احساس کنیم، حقیقت را لمس کنیم و ارزشهای روحانی را که مدتهای زیادی برای بسیاری از ما از دست رفته بود، شناسایی کنیم.»

کتاب پایه

v

در دوران اعتیاد فعال، حاضر بودیم برای به دست آوردن مواد بیشتر، از همه اعتقادات خود چشمپوشی کنیم. چه از خانوادهها یا دوستان خود دزدی کرده باشیم، خودفروشی کرده باشیم یا به کارفرمای خود دروغ گفته باشیم، در هر حال ارزشهایی را که اهمیت زیادی برای ما داشت، نادیده میگرفتیم. هر بار که از اعتقاد ارزشمند دیگری چشمپوشی میکنیم، تکه سیمان دیگری که مانع از ویرانی شخصیت ما میشد، فرو میریخت. در این هنگام بسیاری از ما به اولین جلسه خود آمدیم، در حالی که چیزی به جز ویرانه خویشتن سابق ما باقی نمانده بود.

وقتی برای اولین بار خود را صادقانه بررسی میکنیم، ارزشهای گمشده خود را پیدا میکنیم. اما به منظور بازسازی شخصیت خود، حفظ این ارزشها را لازم میدانیم و مهم نیست وسوسه کنار گذاشتن این ارزشها چقدر شدید باشد. حتی وقتی فکر میکنیم با دروغ گفتن میتوانیم همه را فریب دهیم، باید صداقت داشته باشیم. اگر عقاید خود را نادیده بگیریم، متوجه میشویم که بزرگترین دروغهایی که گفتهایم، آنهایی بودهاند که به خود گفتهایم.

پس از این همه تلاشی که برای بازسازی روح خود انجام دادهایم، نمیخواهیم دوباره شروع به ویران کردن آن کنیم. ضروری است به پای چیزی بایستیم، چراکه در غیر این صورت در خطر شکست از همه چیز قرار میگیریم. به هر چیزی که متوجه اهمیت آن برای خود میشویم، احترام میگذاریم.

v

فقط برای امروز: به پای چیزی میایستم. قدرت من، نتیجه زندگی بر اساس ارزشهایم است.
هنگامی که حداکثر تلاش خود را به کار گرفته ای وهنوز به نتیجه نرسیده ای،بهترین کار آن است که دیگر نگران نتیجه نباشی.
همه‌ی ما گاهي مواقع كارهاي خوب و شرافتمندانه هم انجام داده‌ايم. وقتي با صداقت به ماوراي اين اعمال نگاه مي‌كنيم، متوجه می‌شویم که همه‌ی اين كارها به صورت معامله کردن و يا انجام وظيفه و يا به‌صورت ناخواسته بوده است. اگر به كسي كمك مي‌كرديم مي‌خواستيم در مواقعي به ما هم همين كمك‌ها برسد و يا به صورت اتفاقي در جرياني قرار مي‌گرفتيم كه خواسته يا ناخواسته مجبور به كمك به كسي مي‌شديم. در هر صورت مشغول معامله كردن با خداوند و اطرافيان خود بوديم. امروز مي‌دانم كه من با رفتار منفعلانه‌ی بيمارگونه‌ام در گذشته گاهي به ديگران صدمه هم زده‌ام و آنها را رنجانده‌ام. امروز مي‌دانم كه اعمال گذشته‌ی من چراغ راه امروزم در مسير بهبودي جهت پیدا کردن راهکار و انجام تکالیف و اجرای اصول خودیاری است. دوست داشتن و عشق ورزيدن به خود و همنوع جهت جبران خسارت با خود و مردم در اجتماع است. امروز به گونه‌اي فكر مي‌كنم كه احساس شيرين همبستگي را به جای وابستگی و دلبستگی را به جای هم‌وابستگی جایگزین نمایم و دیگر به خودم و اجتماع اطرافم خسارتی وارد نکنم و آگاهی داشته باشم که اشتباه نکنم. با فروتني خود را بپذير!
27مهر  a day at a time
يكي‌ از جدي‌ ترني‌ عوارض‌ بيماري‌ من‌.... آنست‌ كه‌ ما عملاً تماس‌ خود را با افراد وجهان‌ پيرامون‌ خود از دست‌ مي‌دهيم‌. دليل‌ واقعي‌ ترحم‌ و دلسوزي‌ به‌ خود توجه‌بيش‌ از اندازه‌ به‌ «خود» مي‌باشد. زمانيكه‌ اين‌ احساس‌ در ما شدت‌ مي‌يابد بهتر است‌كه‌ به‌ جاي‌ نديده‌ گرفتن‌ و انكار آن‌ اندكي‌ از «توجه‌ به‌ خود» دست‌ برداريم‌ و در كمال‌متانت‌ با يك‌ برخورد صادقانه‌ نسبت‌ به‌ كشف‌ علت‌ اين‌ حالت‌ عاطفي‌ اقدام‌ نمائيم‌.بدون‌ شك‌ پس‌ از يافتن‌ علت‌ قادر خواهيم‌ بود كه‌ جهت‌ رهايي‌ از اين‌ حالت‌ كاري‌انجام‌ دهيم‌. آيا من‌ هنوز نيروي‌ خود را بيشتر با پرداختن‌ به‌ مشكلات‌ مصرف‌ مي‌كنم‌ يا براي‌ يافتن‌راه‌ حل‌؟ پروردگارا، به‌ من‌ كمك‌ كن‌ كه‌ ذهن‌ خود را از چنگال‌ من‌ بيچاره‌، بينوا و درمانده‌ رهاسازم‌! آيا من‌ قادر خواهم‌ بود كه‌ با تكيه‌ بر دوستي‌ و صداقت‌ حاكم‌ بر گروه‌ در ذهن‌ و فكرخود «ما» را به‌ جاي‌ «من‌» قرار دهم‌؟ آيا گروه‌ و برنامه‌ جاي‌ امني‌ براي‌ روبرو شدن‌ با «من‌ بيمار» مي‌باشد؟
«من‌ اگر ما نشوم‌ تنهايم‌ تو اگر ما نشوي‌ خويشتني‌»