انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-بیست ویکم شهریور
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
2۱ شهریور افقهای جدید

«زندگی من جنبههای متعدد دارد و من به صورت رضایتبخشتری از خود تبدیل میشوم، نه به فرد کسلکننده روانرنجوری که فکر میکردم بدون مصرف مواد خواهم شد.»

کتاب پایه

v

آیا واقعاً زندگی بدون مصرف مواد وجود دارد؟ تازهواردها مطمئن هستند که با قطع مصرف سرنوشت آنها به زندگی ملالتباری منتهی میشود. این ترس به دور از واقعیت است.

معتادان گمنام راه را برای شیوه زندگی جدید اعضای ما باز میکند. تنها چیزی که در NA از دست میدهیم، بردگی ما نسبت به مواد مخدر است. دوستان جدید بسیار، وقت برای دنبال کردن سرگرمیها، توانایی استخدام ثابت و حتی در صورت تمایل قابلیت ادامه تحصیلات را پیدا میکنیم. میتوانیم پروژههایی را آغاز کنیم و تا پایان مراقب باشیم کار به خوبی انجام گیرد. میتوانیم به مجلس رقص برویم و احساس راحتی کنیم، حتی اگر دست و پا چلفتی هستیم. برای مسافرت هزینهای را اختصاص میدهیم، حتی اگر این مسافرت صرفاً چادر زدن در یک پارک نزدیک باشد. در بهبودی متوجه علایق خود میشویم و تفریحات جدیدی را دنبال میکنیم. برای داشتن رؤیا و آرزو جرأت پیدا میکنیم.

وقتی میتوانیم به اتاقهای معتادان گمنام برگردیم، زندگی مطمئناً متفاوت است. از طریق عشقی که در NA به ما ابراز میشود به تدریج خود را باور میکنیم. مجهز به این باور برای کشف افقهای جدید، جرأت ریسک کردن پیدا میکنیم. بسیاری از اوقات، دنیا جای بهتری به نظر میرسد، چراکه عضوی از NA آنجا بوده است.

v

فقط برای امروز: میتوانم زندگی رضایتبخش و همه جانبهای داشته باشم—یک زندگی که حتی تصورش هم نمیکردم. بهبودی افقهای جدیدی را به روی من گشوده و برای جستجوی آنها من را مجهز کرده است.
غرور بزرگترین گناه در زندگی معنوی است.
رهرو باید در برابر خودپسندی مقاومت کند.
روزی سنت آگوستین به دوستان راهبش گفت:
«برادران عزیزم!
بهتر است به دنیا باز گردید اگر تصور می کنید از دیگران متفاوت یا برتر هستید.»
21 شهريور
در طول امروز به خودم اجازه نمي‌دهم كه با افكار آزار دهنده و نااميد كننده که برگرفته از بیماری خودم است خود را اذيت كنم. مي‌دانم كه من خود قادر هستم به تنهايي با بيماريم خود درگيري ایجاد کرده و حال خود را خراب كنم. استفاده از امكانات و شرايط حتي به مقدار محدود به صورت بهترین حق انتخاب مسلم خود مي‌دانم. امروز سعي خواهم كرد كه با دوستان بهبودي ارتباطم را بهتر از قبل كنم و در كنار آن‌ها لحظات خوشي داشته باشم. امروز مي‌دانم كه بيماري من توانايي دارد مرا تنها و منزوي كرده و در گوشه‌اي گير انداخته و آزار دهد. امروز در جلسات با به آغوش كشيدن تازه‌واردين احساس انسان مفیدی بودن را در خودم تقويت مي‌كنم. امروز سعي مي‌كنم كه فقط برای امروز ترسي نداشته باشم. اين را مي‌دانم كه خداوند و ترس در يك‌جا قرار نمي‌گيرند. وقتي ترس سراغم مي‌آيد، متوجه می‌شوم که خود به خود خداوند را كنار زده‌ام. آيا قادر هستم كه فقط براي هميشه تمام افكار و رفتارهای ناسالم و ترسهايم را شناخته و آن‌ها را دور بريزم؟ فکر نمی‌کنم که اگر چنین شود، من دیگر احتیاجی به خداوند دارم؟
خود درگيري از شاخه‌هاي بيماري ما است!
21شهریور
( افقهای جدید )
 «زندگی من جنبههای متعدد دارد و من به صورت رضایتبخشتری از خود تبدیل میشوم، نه به فرد کسلکننده روانرنجوری که فکر میکردم بدون مصرف مواد خواهم شد.»
 کتاب پایه
 * آیا واقعاً زندگی بدون مصرف مواد وجود دارد؟ تازهواردها مطمئن هستند که با قطع مصرف سرنوشت آنها به زندگی ملالتباری منتهی میشود. این ترس به دور از واقعیت است.  معتادان گمنام راه را برای شیوه زندگی جدید اعضای ما باز میکند. تنها چیزی که در NA از دست میدهیم، بردگی ما نسبت به مواد مخدر است. دوستان جدید بسیار، وقت برای دنبال کردن سرگرمیها، توانایی استخدام ثابت و حتی در صورت تمایل قابلیت ادامه تحصیلات را پیدا میکنیم. میتوانیم پروژههایی را آغاز کنیم و تا پایان مراقب باشیم کار به خوبی انجام گیرد. میتوانیم به مجلس رقص برویم و احساس راحتی کنیم، حتی اگر دست و پا چلفتی هستیم. برای مسافرت هزینهای را اختصاص میدهیم، حتی اگر این مسافرت صرفاً چادر زدن در یک پارک نزدیک باشد. در بهبودی متوجه علایق خود میشویم و تفریحات جدیدی را دنبال میکنیم. برای داشتن رؤیا و آرزو جرأت پیدا میکنیم.  وقتی میتوانیم به اتاقهای معتادان گمنام برگردیم، زندگی مطمئناً متفاوت است. از طریق عشقی که در NA به ما ابراز میشود به تدریج خود را باور میکنیم. مجهز به این باور برای کشف افقهای جدید، جرأت ریسک کردن پیدا میکنیم. بسیاری از اوقات، دنیا جای بهتری به نظر میرسد، چراکه عضوی از NA آنجا بوده است.

 * فقط برای امروز: میتوانم زندگی رضایتبخش و همه جانبهای داشته باشم—یک زندگی که حتی تصورش هم نمیکردم. بهبودی افقهای جدیدی را به روی من گشوده و برای جستجوی آنها من را مجهز کرده است.
21شهریور از کتاب اندیشه امروز  a day at a time
هدف‌ اوليه‌ برنامه‌ بازپروري‌ رهايي‌ از دام‌ اعتياد است‌ ولي‌ اين‌ به‌ آن‌ مفهوم‌ نيست‌ كه‌بعنوان‌ مثال‌ ادعا كنيم‌ «پاك‌ زيستن‌» تنها انتظار من‌ از برنامه‌ مي‌باشد و صرف‌ نظر ازمشكل‌ اعتياد كه‌ گريبانگير من‌ شده‌ است‌ من‌ يك‌ انسان‌ فوق‌ العاده‌ هستم‌ و تنها رهايي‌از اعتياد مرا به‌ نقطه‌ اوج‌ تكامل‌ مي‌رساند. اگر من‌ با اين‌ طرز تفكر خود را متقاعد كنم‌پيشرفت‌ چنداني‌ در رابطه‌ با مشكلات‌ و مسووليت‌هاي‌ زندگي‌ نخواهم‌ داشت‌ وبازگشت‌ به‌ اعتياد اجتناب‌ناپذير مي‌باشد. شايد دليل‌ آنكه‌ توصيه‌ مي‌شود كه‌ رهنمودهاي‌ برنامه‌ را بايد در تمام‌ مراحل‌ زندگي‌بكار بست‌ به‌ همين‌ علت‌ باشد. آيا من‌ فقط‌ بخاطر رهايي‌ از اعتياد در برنامه‌ شركت‌ مي‌كنم‌ يا خواستار آنم‌ كه‌ در كنار«پاك‌ ماندن‌» بياموزم‌ كه‌ چگونه‌ ديگران‌ را دوست‌ بدارم‌ و به‌ آنها خدمت‌ كنم‌؟ آيا من‌ از «پاك‌ زيستن‌» خود لذت‌ مي‌برم‌ و بخاطر آن‌ سپاسگزارم‌؟ آيا من‌ رهايي‌ از اعتياد را نقطه‌ آغازي‌ در زندگي‌ خود مي‌دانم‌ كه‌ تمام‌ چيزهاي‌دوست‌ داشتني‌ و خوب‌ را براي‌ من‌ به‌ ارمغان‌ آورده‌ است‌؟آيا من‌ درك‌ كرده‌ام‌ كه‌ رهايي‌ از اعتياد در حقيقت‌ رهايي‌ از زندگي‌ اسارت‌ بار گذشته‌و داشتن‌ حق‌ انتخاب‌ است‌؟
«پاك‌ ماندن‌ تنها يك‌ آغاز است‌»