انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط یه جمله که تو دلته به خدا بگو
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4
[size=large]خدایا عاشقتم هیچوقت منو تنها نذار[Heart/size]
زیباست که باخدای خودچت بکنیم در سایت نمازشب عبادت بکنیم ای کاش بشه فلابی دلهاراازکینه وحرص وازفرمت بکنیم
خدایا دوست دارم برای اینکه دوستم داری
می خوامت برای اینکه تنهام نمیزاری
هر روز میام پیشت برای اینکه هر وقت به کسی احتیاج داشتم برای کمک تو اولین بودی

حالا باز هم میخوامت ولی لوس نشو
از خدا خواستم كاري كند كه از زندگي لذت كامل ببرم.

فرمود: براي اين كار من به تو زندگي داده‌ام.
از خدا خواستم كمكم كند همان‌قدر كه او مرا دوست دارد، من هم ديگران را دوست بدارم.

خدا فرمود: آها، بالاخره اصل مطلب دستگيرت شد!
می دانی ای خدا ...
هر گاه رو به آسمان کردم دیدم تو در تنهاییت هیچگاه تنها نمانده ای...
چرا که همواره بوده اند انسانهایی تنها که تنهاییت را پر کنند...
نمی دانم ای خدا
تا به حال از آسمان به من نگاه کرده ای که چگونه در این شلوغی آفرینشت تنها مانده ام...
و همواره من را به امید تو تنها گذاشته اند ...
ای خدا بیدارم مکن که حرفها بسیار دارم...اما با همه اینا دوست دارم....خدا جون یه چیز یادم رفت بعضی وقتا جواب اسمسامو نمیدی ....یه ذره بیشتر هوامو داشته باش




دیشب با خدا دعوایم شد

با هم قهر کردیم

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد

رفتم گوشه ای نشستم

چند قطره اشک ریختم

و خوابم برد…

صبح که بیدار شدم

مادرم گفت:

نمیدانی از دیشب تا صبح

چه بارانی می آمد… !

حالا می خوام به خدا بگم منو ببخش که همش یادم میره عاشقترین تویی و اگه همه دنیا فراموشم کنن تویی که هیچکدوم از بنده هاتو فراموش نمی کنی .
اهل دل ای نازنین هایم سلام

سایه تان اینجا همیشه مستدام

با شما قلبم منور میشود

حال من یک حال دیگر میشود

حرف دل اینجا پناهم داده است

دلبری قول نگاهم داده است
خدایا دراین خلقت توانا تر از تو را نمی یابم

ولی نمی دانم این حس را می دانی ومی توانی !

آخر تو معبودی ومعبود نداری .

نمی دانم حس زیبای با معبود بودن رامی دانی !

توخود امشب آن رانصیبم کردی ،ازخواب غفلت بیدارم کردی،

توخود دلتنگ بودی!

صدایم زدی تابامن سخن بگویی!

خدایا من امسال معتکف خانه ی تونشده ام

اما حس زیبای معتکف بودن رادرقلبم حس مکنم

من معتکف وجود توشده ام

من زیبایی وجودت را می بینم

من معبودم راکنارم حس میکنم

صدای پایت رادرقلبم می شنوم

می دانم که تو مرابه خود واگذارنکرده ای ونمی کنی

که اگر چنین

بود که چنان می شد

همان چنان هایی که بارها وبارها مراازآنهانجات

دادی

بارالها!توخودبرای همه هستی ولی من به خودمغرورم!

چون معبودی دارم که وجودم را فرگرفته واگرگاهی وجودت رادروجودم حس نمی کنم

دلیلش غفلت وگستاخیم بیش نیست!

خدایا ازسختی ها نجاتم ده

اگرسختی هاجان مراهم به لب آورندتوخود آگاهی !

اگر زبانم به چرت وپرت آلوده شود توخود آگاهی !

امیدت درقلبم سوسومی زندوبی نورنمی شود

ای معبودمن.....

خدایا:رنج آورترین لحظه های زندگی ام زمان هایی هستند
که پشت نقاب چهره های آدمها
چیزی خلاف تصورم وآنچه درک می کردم ظاهر می شودو
آن هم بعد ازمدتهایی بسیار..........
صفحه‌ها: 1 2 3 4