انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-هفدهم تیر ماه
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

کلمه "خداوند" 17 تیر

«مهم است بدانید که در جلسات NA ذکر خداوند را خواهید شنید. آنچه ما بدان اشاره میکنیم، نیرویی برتر است که آنچه در ظاهر غیر ممکن به نظر میرسد را ممکن میسازد.»

جزوه به معتادان گمنام خوش آمدید

v

اکثر ما با پیشفرضهای مختلفی درباره معنای کلمه "خداوند" که بسیاری از آنها منفی است، به معتادان گمنام میآییم. با این حال، از کلمه "خداوند" اگر نه مداوم به طور بسیار منظم در NA استفاده میشود. این کلمه 92 بار در 103 صفحه اول کتاب پایه به کار رفته است و در یک سوم قدمهای دوازده‌گانه به طور آشکار ظاهر شده است. به جای طفره رفتن از حساسیتی که بسیاری از ما نسبت به این کلمه داریم، بیایید مستقیماً به آن بپردازیم.

معتادان گمنام به درستی برنامهای روحانی است. قدمهای دوازدهگانه، راهی را برای رهایی یافتن از اعتیاد با کمک نیروی روحانی برتر از ما ارائه میدهند. اما این برنامه چیزی درباره تصوری که ما باید از این نیرو داشته باشیم، نمیگوید. در حقیقت، به دفعات در نشریات و قدمها و جلسات خود میشنویم که میگویند: «خداوندی که درک میکنیم»—حال، این درک میتواند هر نوع درکی باشد.

از کلمه "خداوند به این دلیل استفاده میکنیم که در کتاب پایه به کار رفته و به طور مؤثر شناختی اساسی از نیروی نهفته در بهبودی را به اکثر افراد منتقل میسازد. این کلمه را به خاطر راحتی به کار میبریم. اما از نیرویی که در ورای این کلمه وجود دارد به دلیلی فراتر از راحتی استفاده میکنیم. از این نیرو برای حفظ رهایی خود از اعتیاد فعال و تضمین تداوم بهبودی خود استفاده مینماییم.

v

فقط برای امروز: چه به خداوند اعتقاد داشته باشم یا خیر، از نیرویی بهره میگیرم که پاکی و آزادی مرا حفظ میکند.
هر روز مدتی را به سکوت وخاموشی بگذران!
از خود بپرس:«من چه هستم؟از کجا آمده ام؟موطن حقیقی من کجاست؟چرابه دنیا آمده ام؟»
یک روز از اعماق درون،پاسخ بر خواهد آمد.وراز زندگی بر تو عیان خواهد شد.
خواهی دید وخواهی دانست.
17 تير
امروز صبح دعاي آرامش را با تمركز بيشتري مي‌خوانم. به خداوند مهربان صبح به‌خير مي‌گويم، به او مي‌گويم كه چقدر به او نیاز داشته و دوستش دارم. با دعاي قدم سوم مراقبه‌ام را آغاز مي‌كنم. خداوندا: خود را تقديم تو مي‌دارم، با من كن و از من ساز آن‌چه خود اراده كني.... آيا امروز آمادگي لازم را پيدا كرده‌ام، كه انرژي حاصله از ارتباط معنوي را به ديگران هديه بدهم؟ آیا این هدیه را همانطور که به من بدون توقع و انتظار دادند، من‌هم بدون توقع و انتظار در اختیار همدردان می‌گذارم؟ امروز با رهايي از دام عادت‌های ناسالم و وابستگي به انواع مواد مخدر و ساير هم‌وابستگي‌ها، بدون شك قادر هستم تسلط بهتر و بيشتري روي افكار و رفتارم داشته باشم. امروز برخلاف ايام گذشته آموخته‌ام، تا افكار منفي را از ذهنِ بدبين و سناریو سازم خارج كنم. من فکری فعال و بیمار دارم که تمام داستان‌ها و قصه‌ه را با سلیقه‌ی خودش باز سازی می‌کند و من تنها کاری که می‌توانم انجام دهم، هدایت این فکرم بیمارم به سمت بهبودی و اصول خودیاری است. آيا من براي تغيير و رُشدم با اصول برنامه‌ی خودیاری اقدام مي‌كنم؟ خداوند را به خاطر بهبوديم دوست دارم و سپاسگزارم.
امروز را با اميد، شروع خوبي دارم.
17 تیر
درک و یادگیری که در مورد الکلیسم پیدا کردم کمکم کرد تا بعد از سالها جنگ و جدل ، خونسردی و متانت خود را بیابم . حالا می فهمم که الکلی ها مشکلی (بیماری) دارند . آنها بیمار هستند ولی بد نیستند . با مرتب آمدن و توجهی که در جلسات داشتم و خواندن (cal) نشریات مصوب الانان و شرکت در جلسه های باز aa این آگاهی را پیدا کردم که در رفتار با یک الکلی چه چیز معقول و چه چیز نا معقول .
برای مثال ، من دیگر از یک الکلی انتظار ندارم که به تمام قولهایش پایبند باشد . پذیرفتن این امر باعث شد تا زندگیم بیشتر قابل کنترل شود . دانشی که در الانان کسب کردم باعث شد تا بیشتر ترسهایم از بین برود و فضاییبرای حس جدید همدردی در من به وجود آورد . فهمیدم من تنها کسی نیستم که عقاید خوب ، انتقادهای بجا و انگیزه های شریف و بزرگ دارد .
یاد آوری امروز
یاد گیری در مورد بیماری الکلیسم میتواند به من کمک کند تا بیشتر در مورد شخص بیماری که به او عشق می ورزم واقع بین باشم و در نتیجه انتخاب بهتری داشته باشم . من تکنیک هایی را برای رفتار با یک الکلی آموخته ام ، بنا براین میتوانم رابطه ام را با شخصی که دچار بیماری است ، گسترش بدهم
اندیشه امروز 17 تیر ماه 
a day at a time  
مادامیکه ما به این انتخابهای حیاتی در برنامه ادامه می دهیم و به سمت هدف والای خود در مسیر بهبودی حرکت می کنیم در نتیجه به تدریج سلامت روحی و روانی ما به مرحله نخست بر می گردد و وسوسه اعتیاد از بین می رود . ما درک میکنیم که یک زندگی شاد و خوشایند تحت تاثیر عوامل خارجی حاصل نمی شود و انسان باید در درون خود به دنبال نشاط و شادمانی باشد . 
آیا من آموخته ام که به نحوی دلپذیر به درون خود سفر کنم ؟
لطف و رحمت خداوندی به من نشان داده است که چگونه دوباره احساس خوشحالی کنم . آیا من تحت تاثير خرد الهی آموخته ام که سرچشمه این نشاط و شادمانی در وجود من می باشد ؟
در ارزشهای جدید من ، در این احساس که من شایسته هستم و با ارزش ؟
آیا ارتباط جدید من با خداوند مرا در یافتن منشاء تمام شادیها و ارزشهایی که زندگی جدید من بر آنها استوار است ، ياری خواهد داد ؟
" خوشحالی از درون سرچشمه می گیرد ." 
کپي از اين مطلب فقط با ذکر نام سايت www.forum.banianbehboodi.ir مجاز می باشد .
 
مراقبه 17/4/:



روز:

زندگي زيبايي هاي زيادي دارد. اما هيچ چيز با زيبايي مراقبه قابل قياس نيست. مراقبه تو را به دنياي خدا رهنمون مي كند. تو را از ذهنت فراتر مي برد. آنگاه كه بداني مراقبه چيست و طعم شهد سكون آنرا بچشي، بر هر چه بنگري در نگاه تو دگرگون مي شود. درختان، پرندگان و انسانها ديگر همان نخواهند بود كه قبلا بودند. همه نوراني بنظر مي رسند. سرشار از حيات، سرشار از زندگي جاودان. خدايان تو را فرا خواهند گرفت. آنگاه زندگي براستي ارزش زيستن خواهد يافت. هر لحظه زندگي چنان موهبتي خواهد بود كه پيوسته شكرگزاري خواهي كرد. اين شكرگزاري همان عبادت است. عبادت رايحه دلنواز مراقبه است.



شب:

هر چيز ارزشمند در هسته وجود خود داراي هماهنگي است. بدون هماهنگي خدايي  وجود نخواهد داشت. هماهنگ بودن هستي مدرك معتبر آن است كه چيزي ناديدني آنرا به هم پيوسته نگاه مي دارد. بدون هماهنگي عشقي وجود نخواهد داشت. اما اين هماهنگي نخي نامريي است، هيچكس نمي تواند آنرا ببيند. فقط مي تواند احساسش كرد. عشق ما را از اين حقيقت آگاه مي سازد كه آنچه مي بينيم همه آن چيزي نيست كه وجود دارد. ممكن است چيزي بيشتراز آنچه مي بينيم وجود داشته باشد. واقعيت محدود به آنچه مي بينيم نيست. بعد ديگري از احساس وجود دارد كه بسي ژرف تر و بنيادي تر است. بدون هماهنگي شادي و نشاطي وجود نخواهد داشت. آنگاه كه تو در همانگي هستي، خنده و شادي بگونه اي طبيعي و خودجوش از تو منتشر مي شود. به موتور محرك تو تبديل مي شود. انسان هماهنگ ناگزير از خنده رو بودن و زيبا بودن است. و اين اجتناب ناپذير است، زيرا چيزي زيباتر از خنده رويي و چيزي جذاب تر از هماهنگي وجود ندارد.



110

برتر از رابطه جنسي



مردم كاملا فراموش كرده اند كه رابطه جنسي، در مقايسه با عشقِ عميق و حرمت و سپاسي كه در عبادت پيش مي آيد،‌ بسيار ناچيز است. انرژي فيزيكي مي تواند در نهايت، ‌به بيداري برسد. در حاليكه مردم كاملا فراموش كرده اند. آنها تصور مي كنند كه رابطه جنسي نهايت است. در حاليكه اينطور نيست . تجرد واقعي، مخالف رابطه جنسي نيست، ‌بلكه فراتر از آن ست و عميق تر. لذت و سرور تجرد، ‌بسيار بيشتر است. هرگاه كسي بداند كه چگونه انرژي خود را در چنين سطح والايي مصرف كند، ديگر چه اهميتي به فضاهاي پست تر مي دهد؟‌ نمي گويم در زندگي زناشويي،‌ رابطه جنسي را قطع كنيد، ‌بلكه به خود برتر و مطهرتان و به آن فضاهاي برتر اجازه دهيد كه متجلي شود. در غير اينصورت،‌ دوباره به زمين باز مي گرديد و هرگز نمي توانيد به آسمانها پرواز كنيد.



8جولای



I would like the woman to become as feminine as possible, only then can she flower. And the man needs to be as masculine as possible, only then can he flower. When they are polar opposites, a great attraction, a great magnetism, arises between them.



دلم می خواهد زن تا حد امکان زنانه باشد؛ فقط آنگاه می تواند شکفته شود. و مرد باید تا حد امکان مردانه باشد؛ فقط آنگاه می تواند به گل بنشیند. وقتی زن و مرد دو قطب متضاد باشند، جاذبه عظیمی – خاصیت آهنربایی شدیدی – بین آنها پدید می آید.



Mind can remain only if you are not totally in anything. Be total in anything whatsoever, and mind can not cling to you even for single moment.



ذهن تنها زماني در صحنه مي ماند كه به تمامي در چيزي نباشي. در هر كار و در هر چيز تام و تمام باش تا ذهن نتواند حتي براي لحظه اي تو را آزار دهد.