انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-بیست وهشتم خرداد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

28 خرداد جبران خسارتهای غیر مستقیم

«جبران خسارتهای غیر مستقیم در صورتی لازم است که جبران خسارتهای مستقیم ناامن باشد یا دیگران را در خطر بیندازد.»

کتاب پایه

v

وقتی مصرف میکردیم به هیچ چیز اجازه نمیدادیم در سر راه نشئگی بعدی ما قرار گیرد. در نتیجه، بسیاری از ما همیشه دقیقاً نمیدانستیم به چه کسی چه از نظر مالی و چه از نظر عاطفی صدمه زدهایم. وقتی زمان جبران خسارت از طریق قدم نهم فرا رسید، دریافتیم که تعداد افرادی که آنها را قربانی اعمال خود کرده بودیم آنقدر زیاد است که شاید هرگز همه آنها را به خاطر نیاوریم.

با کمک راهنما و سایر اعضای در حال بهبودی NA برای این مشکل راه حلی پیدا کردیم. قول دادیم این خسارتهای بینام و نشان را از طریق خدمت به جامعه خود جبران کنیم. فعالیتهای خدماتی خود را برای کمک به معتادی که هنوز در عذاب است، متمرکز کردیم. بدین طریق، راهی برای ادای دین خود به جامعه پیدا کردیم.

امروز، با ابراز عشق به اعضای NA و راهنمایی آنها، دین خود را به دنیای اطراف خود ادا میکنیم. از طریق رساندن پیام بهبودی به افرادی که در زندگی روزمره خود با آنها روبرو میشویم، جوامع خود را به مکانهای بهتری تبدیل میکنیم.

v

فقط برای امروز: از طریق برقراری ارتباط با معتادی که ممکن است به کمک نیاز داشته باشد، به طور غیر مستقیم جبران خسارت میکنم. به سهم کوچک خود تلاش میکنم جامعه خود را به مکان بهتری برای زندگی تبدیل کنم.
ذهن ما تابع غذایی است که می خوریم.وضعیت ذهن ما به نوع غذای ما بستگی دارد.
بنابراین در مورد غذای خود بسیار محتاط باشیم.باید غذایی را بخوریم که با پاکی واز راهی پاک تهیه شده باشد.
مردی مقدس به نام احمد پسری داشت که همانند او نبود.
احمد متواضع وخداپرست .اما پسرش خودپرست ودنیا دوست بود.
وقتی از اخمد پرسیدند چرا مرد مقدسی چون تو باید فرزند ناشایستی داشته باشد گفت:
«یک روز عصر همسایه ی ما برایمان غذایی آورد .همسر من که باردار بود از آن غذا خورد .غذا پاک نبود.پس پسرمان نیز فردی ناپاک شد.بادا که خداوند مارا ببخشد.»
ميل به رُشد و تغييرات در من، جهت بهتر شدن و بهتر بودن و در نهايت رسيدن به جايگاه رفيع انسانيم خواهد شد كه مدنظر اصول خودیاری برنامه است. امروز زنده نگه داشتن خاطرات تلخ و پرداختن به آنها، تنها تلف كردن وقت و اهميت ندادن به زندگي در امروز است. در حالي كه مي‌توان از انرژي و وقت امروز به نحو احسن جهت گذراندن امروز سود برد. امروز يادگارهاي گذشته‌ام را به دور ريخته‌ام تا خودم را از زير بار سنگين كينه‌ها و رنجش و نفرت و انتقام رها كنم. خداوندا: به من كمك كن تا درونم را از اندوخته‌هاي دردآور و غمگين رها سازم. آيا امروز آماده هستم تا از لذتِ بخشيدن خودم و ديگران بهره‌مند شوم؟ آيا دل، محل ذخيره‌ی رنجش‌ها، بدي‌ها و نفرت‌ها است؟ با اینکه می‌دانم حمل رنجش و احساسات منفی بار گرانیست که در ابتدا به خودم صدمه می‌زند، پس چرا آن‌را از روی دوش برنمی‌دارم؟ من با خودم چه دشمنی دارم که خودم را با این رنجش‌ها ملول کرده‌ام. خداوندا: عشق خودت را در من جاری کن، که بتوانم با بخشیدن دیگران خودم را هم ببخشم، من نیاز به توجه تو خالق مهربانم دارم. ای خالق خوبی‌ها، من در راهی قدم گذاشته‌ام که صلاح خودم را نمی‌دانم و راه درست و نادرست را بلد نیستم.
ببخش تا بخشيده شوي!
28خرداد از کتاب اندیشه امروز 
بهنگام‌ دعا و نيايش‌ من‌ نيازي‌ به‌ اينكه‌ وحشت‌ و دلهره‌ داشته‌ باشم‌، ندارم‌ من‌ بخاطراينكه‌ به‌ پرهيز و تقوي‌ كامل‌ دست‌ يابم‌ دعا نمي‌كنم‌ چرا كه‌ مي‌دانم‌ هرگز به‌ آن‌نمي‌رسم‌. من‌ فقط‌ نيازمند آنم‌ كه‌ نيايش‌ كنم‌ و اجازه‌ دهم‌ كه‌ تقوي‌ در قلب‌ من‌ رشدكند و آنرا آكنده‌ سازد. فقط‌ در اين‌ صورت‌ است‌ كه‌ به‌ يك‌ تصوير منطقي‌ از اينكه‌ دركجاي‌ اين‌ بزرگراه‌ تواضع‌ و فروتني‌ كه‌ سفر من‌ به‌ سمت‌ خدا از آن‌ مي‌گذردايستاده‌ام‌، دست‌ خواهم‌ يافت‌. من‌ در اين‌ سفر به‌ موفقيت‌ حقيقي‌ خود در جهان‌ آگاه‌مي‌شوم‌.آيا من‌ خود را بيش‌ از اندازه‌ جدي‌ نمي‌گيرم‌؟آيا امكان‌ دارد كه‌ خودستايي‌ كه‌ از عوارض‌ بيماري‌ اعتياد است‌ در من‌ از بين‌ برود؟آيا با مقايسه‌ ناتواني‌ خود با قدرت‌ بي‌ انتهاي‌ خداوندي‌ قادر به‌ درك‌ دست‌ ازتوانائيها و امكاناتم‌ در زندگي‌ مي‌باشم‌؟آيا در تفكر به‌ قدرت‌ برتر خداوند قادر خواهم‌ بود كه‌ به‌ معايب‌ و نواقص‌ خود به‌عنوان‌ يك‌ انسان‌ پي‌ برده‌ و با نديده‌ گرفتن‌ غرور حدود طبيعي‌ خود را درك‌ نمايم‌؟آيا من‌ در كمال‌ فروتني‌ مي‌پذيرم‌ كه‌ در مقابل‌ قدرت‌ و عظمت‌ خداوندي‌ من‌ ذره‌ناچيزي‌ هستم‌؟
«او بزرگ‌ است‌، من‌ كوچك‌ هستم‌»
شهامت عوض شدن "الانان

بیست و هشتم خرداد ماه
وقتی شنیدم الانان برنامه ای است که در آن می اموزیم ، بروی خودمان متمرکز شویم ، کنجکاو شدم که اگر بروی آن اصول کار کنم دیگران در مورد من چه فکر میکنند ؟ بطور حتم آنها فکر خواهند کرد که من خود پسند ، بی فکر و بی ملاحظه هستم . هم آه و ناله های من ، در مورد الکلی ها در طول زندگیم بود . نمی خواستم آنطور باشم . در عوض سعی کردم برای دیگران کاری انجام دهم که به نظر محبت آمیز و بزرگ بیاید ، حتی در مواقعی که مایل به انجام آن نبودم . نمیتوانستم بفهمم چرا بعد از انجام آن کارها غالبا دلخور و ناخشنود میشوم . تمام کوششهای من برای از خود گذشتن و فداکاری کردن بخاطر خوشایند دیگران بود و خود را نادیده میگرفتم تمرکز من بجای آنکه بر روی چیزی باشد که به نظرم درست است که انجام دهم ، بر روی واکنش های آنها بود . چیزی قطعی و بی قید و شرط در مورد این نوع محبت کردن وجود نداشت . راهنمایم کمک کرد تا بفهمم که اگر بیشتر به خودم توجه کنم و آنچه را که به نظرم بهترین است انجام دهم ، در آن صورت آزاد خواهم بود تا بدون قید و شرط و محدودیت عشق بدهم در آن صورت به تمام معنا بخشنده خواهم بود .

یاد آوری امروز

برنامه الانان زمانی موءثر است که من روی خودم تمرکز کنم ، به جلسات الانان توجه زیادی نشان دهم و بهبودی را در اولویت اول قرار دهم . به همان میزان که به خودم توجه کنم بهتر خواهم توانست با دیگران با عشق و احترام رفتار کنم . " ما این توانایی را که به دیگران بهترین کمک را ارائه کنیم ، زمانی خواهیم یافت که خودمان روش رسیدن به خونسردی و آرامش را بیاموزیم"
مراقبه روزانه از کتاب "یکسال معجزه"

بیست و هشتم خرداد:   قطع مصرف بهترین هدیه ایست که می توانی به خود دهی.

در برنامه صبر را آموختم. آموختم خودآزاری بابت سال های گذشته هیچ کمکی نمی کند زیرا گذشته، در گذشته و فقط لحظه اکنون وجود دارد. آموختم بیش از پیش خود را دوست بدارم، اعمال نیک انجام دهم و با خود و دیگران مهربان باشم. آموختم همانگونه که اعضاء به مشارکت های من گوش داده و تشویقم کردند من نیز به مشارکت آنان گوش دهم و تشویق شان کنم. من هم مانند بسیاری دیگر از اعضاء می توانم جاذبه ای برای قطع مصرف، فرد مصرف کننده باشم. شاید زندگی بدون مصرف نیکوتین کار آسانی نباشد، اما ارزشش را دارد.

برای امروز بابت موهبت زندگی بدون مصرف نیکوتین سپاسگزارم و با جاذبه بودن پیام رهایی را به معتادان دیگر می رسانم.
مشارکت،تجربه،نیرو،امید"نارانان

28 خرداد
خود آزمایی
هر وقت از من خواسته میشود در یک جلسه شرکت کنم، احساس ترس واضطراب میکنم. چه چیزی می توانم بگوییم که به کسی کمک کند بخصوص یک تازه وارد؟ چطور میتوانم خطاها و اشتباهاتم را فاش کنم؟ چگونه انجام این کار به هر کسی کمک خواهد کرد؟ چرا من هنوز خیلی از نواقص شخصیتی را  دارم؟ همه این سوالها از ذهنم عبور میکند وعدم اعتماد به نفس شروع میشود. این گفتگوی ذهنی در سرم غوغا میکند .
برای پاک کردن ذهنم نفس عمیقی میکشم و بی صدا دعایی میخوانم 《خداوندا کمکم کن چیزی را بگویم که به کسی کمک کند و لطفا نگذار ناامید ودیوانه به نظر برسم. به من اجازه بده تا تجربه ، نیرو وامیدم را مشارکت کنم . فرصت بده تا به آنها بگویم برنامه نارانان چگونه به من کمک کرد تا آرامش وآسایش را به درون زندگیم بیاورم . یاریم کن تا به آنهایی که نیاز دارند پیام را برسانم.》
 به خاطر دارم که باید زندگی رو به نیروی برترم بسپارم . سپس مطمئنم هر چه بگویم و هر طور که بگویم ، آن چیزی خواهد بود که نیاز دارد بشنود. وقتی داستانم را مشارکت میکنم ونیروی تازه ای را  که در برنامه پیدا کرده ام آشکار میکنم، صدای امید بخش درونم را میشنوم . مطمئنم چیزی را که میگویم، خواست نیروی برترم است. می دانم که برای رساندن پیام هدایت شده ام .
تفکری برای امروز:  برنامه وبهبودی من موهبتهایی است که که از سایر اعضای نارانان دریافت کرده ام. وقتی از من خواسته میشود صحبت کنم فرصتی است برای من تا بخشی از نیرو و نعمتهایی را که در برنامه دریافت کرده ام ، انتقال دهم.