انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-بیست وسوم خرداد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.

زندگی پرمشغله 23 خرداد

«این برنامه در زندگی ما معجزه میکند.... آزادی لازم برای زندگی را به دست میآوریم.»

کتاب پایه

v

اکثر ما اگر تا به حال مدت زمانی را در بهبودی به سر برده باشیم، شنیدهایم که برخی از اعضاء در جلسات از خستگی مفرط و مشغولیت بسیار زیاد خود برای شرکت در جلسات یا راهنمایی و یا سایر فعالیتها گله میکنند. در حقیقت، خود ما ممکن است عضو گلهمند بوده باشیم. روزها بسیار پرمشغله به نظر میرسد: شغل، خانواده و دوستان، جلسات، فعالیتها، راهنمایی، کارکرد قدمها. عضو گلهمند میگوید: «برای انجام همه کارها و تأمین خواستههای همه، ساعات روز برای من کافی نیست!»

وقتی این اتفاق میافتد، معمولاً صدای خنده ملایمی از سایر اعضاء بلند میشود—احتمالاً اعضایی که تصمیم داشتند از این قبیل مسائل شکوه کنند. علت خنده ما پی بردن به این مسئله است که ما از معجزه زندگی گله میکنیم، معجزهای که امروز در اختیار ماست. مدتی پیش هیچ یک از ما قادر به داشتن هیچ یک از این مشکلات در زندگی خود نبودیم. همه انرژی خود را صرف حفظ اعتیاد فعال خود میکردیم. امروز زندگی پرمشغلهای داریم که پر از احساسات و مشکلاتی است که در واقعیت با زندگی سازگارند.



v

فقط برای امروز: به خاطر میسپارم که زندگی من یک معجزه است. به جای اینکه از مشغله خود گلهمند شوم، از اینکه زندگیام این قدر پرمشغله است، شکرگزارم.
وسوسه به تنهایی ،گناه محسوب نمی شود.اما وقتی آن را بپذیریم به گناه تبدیل می شود.
پیامبر اسلام فرموده است :
«هوس هم چون رهگذری می آید ،
بر قلب می کوبد ،
لابه می کند تا وارد شود.
اگر به آن اجازه ی ورود دهید ،آقای خانه خواهد شد.»
امروز آرامشي را كه متعاقب زندگي دردآور گذشته‌ام كسب كرده‌ام پاس مي‌دارم. سعي مي‌كنم امروز عشق و دوست داشتن را جايگزين حالات منفعلانه‌ي گذشته كنم. دوست دارم امروز از زاويه‌اي متفاوت به زندگيم نگاه كنم و بگذارم ديگران هم زندگي كنند. امروز به احساساتم ارزش خواهم گذاشت. سعي مي‌كنم رابطه‌ام را با خودم و خداوند بهتر از قبل كنم. امروز به همدردانم خدمتگزاري خواهم كرد. امروز به كساني كه در جلسه به حرف‌هايم گوش خواهند داد مي‌گويم كه چقدر دوستشان دارم. آيا امروز با راهنمايم در تماس بوده‌ام؟ آيا امروز زندگيم را سخت گرفته و باز هم خودم را زير سوال برده‌ام؟ خداوندا: به خاطر رهايي از قيد و زنجير بي‌ارزشي و چه‌کنم چه‌کنم از تو سپاسگزارم. امروز مي‌دانم كه خداوند تنها كسي است، كه وابستگي به او، بر‌خلاف ساير عادت و وابستگي‌ها، داراي ارزشمندی و آرامش واقعی است. حتماً بخاطر خواهم سپرد، که از کجا و باچه وضعیتی آمده‌ام. من بیماری دارم که مانند کامپیوتر باید و حتماً برای هرروزم (آبدیت) آماده شوم، ویروس بیماری من بسیار بی‌رحم و خشن است و برای غیر فعال کردن آن، باید فقط برای امروز دستم در دست خداوند و دوستان بهبودی و راهنمایم باشد.
اصول برنامه آسان ولي جدي است!

فقط برای امروز کدا
اید تا اخر عمر خود را اصلاح کنیم
((سالها زندگی با یک الکلی مطمینا باعث میشود که همسر یا فرزندان عصبی شوند.تمام اعضای خانواده به نوعی بیمار میشوند))الکلیهای گمنام
خیلی مهم است که فهمیدم به عنوان الکلی هم به خودم اسیب میرسانم هم به اطرافیانم.
اصلاح کردن رفتارم با خانواده ام و با خانواده الکلیهایی که همچنان رنج میکشند همیشه مهم خواهد بود.برای اینکه بفهمم چه مصیبتب راه انداخته ام و انرا جبران کنم باید یک عمر تلاش کنم.هوشیاری من میتواند به دیگران امید و ایمان بدهد تا به خودشان کمک کنند
فقط برای امروز الکلیهای گمنام 23 خرداد
فقط برای امروز از کتاب اندیشه امروز ۲۳ خرداد با نام aday at a time
اگر یک فرد وابسته به مواد مخدر پس از بهبودی بخواهد که بصورت موفقیت امیز در جامعه زندگی کند ناگزیر از جایگزین کردن قدرت مواد با چیز دیگر ترجیحا مثبت و یا حداقل بی اثر میباشد. این جایگزین بطور مسلم نباید که منفی باشد. دلیل اینکه به افرادی که تازه وارد برنامه شده اند و اعتقادی به خداوند ندارند توصیه میشود که هر چه سریعتر یک جانشین برای مواد مخدر پیدا کنند و همان اهمیت و وابستگی که به مواد داشته اند نسبت به این جایگزین احساس نمایند ناشی از لزوم این جایگزین میباشد.
در گروه افراد ازادند که این قدرت برتر را خود انتخاب کنند و با استفاده از رهنمودها و گروه درماانی و برخورداری از حمایت اعضا زندگی جدیدی را اغاز نمایند .
ایا من در ارتباط با تازه واردین حدود خود را رعایت میکنم?
ایا قدرت برنامه معجزات خود را بصورتی مساوی برای انهایی که به خدای شخصی افریده خود اعتقاد دارند و یا انهایی که به قدرت برتری که نظم و اداره تمام هستی وجود از اوست قدرت گروه را به عنوان قدرت برتر برگزیده اند و انهایی که تلقی خاصی از خدا در مذهب، زندگی و طرز تفکر خود دارند، به نمایش خواهند گذاشت?
ایا من اعتقاد دارم که همه ما موجودات روحانی هستیم?
(( هر کس با تجربه و باور روحانی خود))
کپی از این مطلب فقط با ذکر نام گروه بانیان بهبودی مجاز استwww.banianbehboodi.ir
شهامت عوض شدن "الانان"


بیست و سوم خرداد
وقتی به الانان امدم بین آنچه که مسئولیتهای من بود و آنچه نبود ، گیج شدم . اکنون پس از کار کرد چندین قدم ، فهمیدم که مسئول این موارد هستم : با ارزش های خودم صادق باشم ، در درجه اول خودم را در نظر داشته باشم ، فکرم را باز نگه دارم ، با عشق رها کنم ، خود را از خشم و رنج دور کنم به جای سرکوب کردن عقایدو احساساتم آنها را بیان کنم ، شرکت در جلسات الانان و حفظ روابط دوستانه در حین عضویت ، واقع بودن در انتظاراتم ، ایجاد انتخابهای سالم و سپاسگزار بودن از تمام موهبتهایم . همچنین مسئولیت های خاصی در قبال دیگران دارم ، گسترش خوشامد گویی و و استقبال از تازه واردین ، خدمت کردن ، درک این نکته که دیگران حق دارند طبق میل خودشان زندگی کنند ، گوش دادن به حرفهای دیگران البته نه فقط با گوش ، بلکه با قلبمان ، مشارکت شادیها به همان کیفیت که ناراحتی هایمان را مشارکت میکنیم . من مسئول نوشیدن ، هوشیاری ، شغل ، پاکی ، رژیم ، بهداشت دندان و دیگر موارد مربوط به شغل الکلی که او را دوست دارم ، نیستم . وظیفه من این است که با این فرد در کمال ادب ، ملایمت و عشق رفتار کنم . با این روش هر روز هر دو قادر به رشد خواهیم بود .


یاد آوری امروز


امروز اگر به انجام بعضی چیزهایی که به من مربوط نیستند ، وسوسه شوم ، در عوض میتوانم توجهم را به بعضی از راههایی که میتواند کمک کند تا از خودم مراقبت کنم ، معطوف سازم ."در درجه اول نسبت به خودم مسئولیت دارم : خود را به بهترین فردی که ممکن است تبدیل کنم. پس چیزهای با ارزشی هنگام مشارکت خواهم


 
مشارکت،تجربه،نیرو،امید"نارانان"



23 خرداد
آشنایی
با مشاهده رفتارهای ناسالم والدین الکلیم با رفتارهای غیر قابل قبول آشنا شده بودم. افرادی را که الکلی ومخرب بودند انتخاب میکردم.آخرین عاشق من یک معتاد بود. وقتی ما یکدیگر را ملاقات کردیم همه دوستانم برای من نگران بودند وحتی دوستانش به من گفتند که او یک زن معتاد است. وقتی با هم روبرو شدیم معتاد گریه کرد وبه من گفت که این عادت با کمک وعشق یک شخص مناسب میتواند کنترل شود. من عاشق معتاد بودم و می خواستم کمک کنم، من به دام افتاده بودم.
معتاد ودختر نوجوانش یک ماه بعد نزد من نقل مکان کردند. بخاطر می آورم که فکر میکردم آنها به یک مکان امن نیاز دارند تا بدون استرس باشند. احساس می کردم تو تک است. فکر می کردم ما میتوانیم یکدیگر را نجات دهیم و این کار ما بر خلاف همه بود. ماه عسل ما حدود سه ماه طول کشید.
وقتی به نارانان پیوستم؛ در حالیکه معتاد مواد بیشتری مصرف میکرد و دخترش بخاطر با هم بودن مان از ما متنفر بود، سعی داشتم همه چیز را کنترل کنم. به اخر خط رسیده بودم. در جلسات نشستم و به مرور یاد گرفتم که نمی توانم هیچ یک از آنها را نجات بدهم. یاد گرفتم که برای دوست داشتن یک فرد دیگر باید اول خودم را دوست داشته باشم. تنها بزرگسالی که میتوانم مراقبت کنم خودم هستم.
همچنین یاد گرفتم کسانی که از خانواده های ناسالم هستند افرادی را به زندگی شان وارد میکنند تا چیزهایی مانند رابطه عشقی- نفرت، بیزاری، ترحم و شرمندگی را که در خانه پدری شان داشته اند، احساس کنند.  من برنامه نارانان را کار کردم واز طریق مشاوره، حفظ تمرکز روی خودم را یاد گرفتم.  دوبار آماده شدم که قطع ارتباط کنم وهر دوبار معتادم وارد یک برنامه بهبودی شد، اما فقط چند ماه بعد بیرون انداخته شد. متعجب بودم از اینکه آن شرایط چقدر برایم بی ثبات بود و چطور به آسانی به خود اجازه دادم مورد سوء استفاده قرار بگیرم.
تفکری برای امروز : میبینم که چطور به هر سازی می رقصیدم و مانع رسیدن معتاد به آخر خط می شدم. تمرکز را روی خودم نگه میدارم، رفتن به جلسات را ادامه میدهم و روی بهبودیم کار میکنم.