انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-هفتم اردیبهشت
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
تشخیص رنجشها و رهایی از آنها 7 اردیبهشت

«میخواهیم با واقعیت گذشته خود روبرو شویم، آن را همان طور که بود ببینیم و از آن رهایی یابیم تا بتوانیم در امروز زندگی کنیم.»

کتاب پایه

v

بسیاری از ما در اوایل دوران بهبودی در تشخیص رنجشهای خود مشکل داشتیم. در آن هنگام در حالی که قدم چهارم در مقابل ما بود، نشستیم، بارها و بارها فکر کردیم و سرانجام نتیجه گرفتیم که هیچ رنجشی نداریم. احتمالاً به خود میقبولاندیم که از این گذشته خیلی هم غمگین نیستیم.

انکار ناآگاهانه رنجشها از شرطی کردن اعتیاد نشأت میگیرد. اغلب احساسات ما عمیقاً مدفون شدند. پس از گذشت مدتی از بهبودی، حس جدیدی از درک به وجود میآید. عمیقترین احساسات مدفونشده ما کم کم ظاهر میشوند و رنجشهایی که تصور داشتن آنها را نمیکردیم، ناگهان بروز میکنند.

وقتی این رنجشها را بررسی میکنیم، شاید وسوسه شویم برخی از آنها را با خود نگاه داریم، به خصوص اگر به نظر ما "موجه" باشند. اما آنچه باید به خاطر بسپاریم این است که رنجشهای "موجه" درست به اندازه رنجشهای دیگر دردسرآفرین هستند.

با رشد آگاهی ما از مصبت های مان ، مسئولیت ما برای رهایی از آنها نیز بیشتر میشود. دیگر نباید به این رنجشها متکی باشیم. میخواهیم خود را از چیزهای نامطلوب رها کنیم و خود را برای دستیابی به بهبودی آزاد سازیم.

v

فقط برای امروز: وقتی رنجشی را شناسایی میکنم، آن را همان طور که هست میبینم و خود را از آن رها میکنم.
از میان بهترین تمرینات معنوی می توان به تواضع وپذیرش تحقیر اشاره کرد.
غنچه تواضع بر خاک تیره تحقیر می روید.
تواضع بدون تحقیر نمی روید وانسان بر خاک عاری از تواضع چگونه خواهد بود؟
به کلام مردی مقدس گوش دهید:
«آن کس که مرا تحقیرمی کند،
دوست حقیقی من است.
زیرا دروازه های لطف بی انتهای خداوند را بر من می گشاید.»
7 اردیبهشت
ترس‌های مبهمی تمام وجودم را فرا گرفته بود، به‌طوری که هیچ امیدی به آینده‌ی تاریک و ترسناک نداشتم. در نهایت به دنبال یک هدف غریزی و کوچک بودم، فقط زنده بمانم و برای آن جنگ کنم. این ناامیدی مثل یک قطره جوهر در یک ظرف آب زلال در حال پخش شدن بود و من تنها در کنار این ظرف نگران و غمگین روزهایم را با درد و حسرت و ترس سپری می‌کردم. افکارآزار دهنده‌ای مثل من کی هستم؟ کجا می‌روم؟ چرا به دنیاآمدم؟ و... امروز رهایی از عادت و وابستگی‌ها به آرامی صورت می‌گیرد. چرا وقتی در دامان امن برنامه هستم، اجازه نمی‌دهم دیگران آزاد باشند و گرفتار صدمات بیماری خودخواهانه‌ی من نشوند؟ من به‌خاطر زنده بودن، هشیار شدن و آرامش درونی از خداوند تشکر می‌کنم! آیا به‌خاطر این همه نعمت و باز شدن چشمانم و تفکرات جدیدم به جای تخیلات و توهمات به خداوند و خودم صبح بخیر گفته‌ام. به دیگران چطور؟ آیا آنها را دوست‌دارم؟ یا می‌خواهم مثل رابینسون کروزوئه تنها در جزیره‌ای دور افتاده از تمدن و بشریت باشم؟ من آرامشی را که اکنون پس از طی کردن سالیان دراز و دردناک گذشته پیدا کرده‌ام محترم می‌شمارم.
پس از سختی‌ها نوبت آرامش است!
7 اردیبهشت از کتاب اندیشه امروز
پاسخ‌ به‌ سوالاتي‌ نظير «چرا چنين‌ مي‌كنم‌» «چرا اين‌ حرفها را گفتم‌» و يا «چرا به‌مسووليت‌ خود عمل‌ نكردم‌» كه‌ گاهگاهي‌ درتنهايي‌ و در نگاهي‌ به‌ زندگي‌ خود درگذشته‌ و حال‌ در ذهن‌ ما نقش‌ مي‌بندد نياز به‌ پاسخهاي‌ صادقانه‌ و بدون‌ هيچگونه‌تلاشي‌ جهت‌ موجه‌ جلوه‌ دادن‌ رفتار و گفتار دارد. شايد من‌ مجبور باشم‌ كه‌ براي‌يافتن‌ يك‌ پاسخ‌ مدمت‌ طولاني‌ فكر كنم‌ و به‌ جستجو بپردازم‌ اما در تمام‌ شرايط‌ بايدآمادگي‌ و شهامت‌ آنرا داشته‌ باشم‌ كه‌ اشتباهات‌ خود را بپذيرم‌.آيا من‌ پذيرفته‌ام‌ كه‌ خود فريبي‌ تنها به‌ من‌ زيان‌ مي‌رساند.آيا من‌ درك‌ كرده‌ام‌ كه‌ توجيه‌ منطقي‌ اعمالم‌ كه‌ به‌ منظور موجه‌ جلوه‌ دادن‌ آنها وتبرئه‌ نمودن‌ خود انجام‌ مي‌گيرد مرا ازشناسايي‌ شخصيت‌ حقيقي‌ و واقعي‌ خود بازمي‌دارد.؟خداوندا، مرا ياري‌ ده‌ تا با كنار گذاشتن‌ تمامي‌ بهانه‌ها و عذرها، تمام‌ شواهدساختگي‌ و تجزيه‌ و تحليل‌هاي‌ منطقي‌ و بدور از خود فريبي‌ درروشنايي‌ آفتاب‌حقيقت‌ چهره‌ واقعي‌ خود را ببينم‌ و خود رابشناسم‌.پرودگارا، مرا كمك‌ كن‌ تا با تشخيص‌ واقعي‌ آنچه‌ هستم‌ و آنچه‌ مي‌خواهم‌ باشم‌ گام‌به‌ گام‌ در جاده‌ بهبودي‌ به‌ سمت‌ رهايي‌ گام‌ بردارم‌.
«با خود واقعي‌ آشنا شو»