انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-بیست و دوم فروردین
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
ذهن بسته22………….. فروردین

« عقیده جدید را نمیتوان به ذهن بسته پیوند زد... روشنبینی، ما را به سوی همان بینشی رهنمون میسازد که در طول زندگی از آن گریزان بودهایم.»

کتاب پایه

v

در پستترین برهه زندگی خود به NA آمدیم. تقریباً هیچ عقیدهای نداشتیم. وقتی به اینجا آمدیم، آنچه بیش از همه بدان نیاز داشتیم، عقاید و شیوههای جدید زندگی بود که افرادی که این عقاید را در تجربه خود مؤثر یافته بودند، با ما در میان میگذاشتند. با این وجود، اذهان بسته، ما را از پذیرفتن همان عقایدی که برای زندگی بدانها نیاز داشتیم باز میداشت.

انکار، ما را از بیان نیاز واقعاً شدید خود به عقاید و راههای جدید باز میدارد. با اقرار به عجز خود و پذیرفتن اینکه زندگی ما واقعاً چقدر غیر قابل اداره شده است، به خود امکان درک نیاز بسیار زیاد خود را به آنچه NA به ما ارائه می‌کند، میدهیم.

وابستگی به خود و اراده شخصی حتی میتواند ما را از پذیرفتن امکان وجود نیرویی برتر از خود باز دارد. اما وقتی وضعیت تأسفباری را که اراده شخصی برای ما به همراه داشته است میپذیریم، چشم و ذهن خود را نسبت به امکانات جدید باز میکنیم. وقتی دیگران درباره نیرویی که سلامت عقل را در زندگی ما به وجود آورده، صحبت میکنند، رفته رفته باور میکنیم این نیرو ممکن است همین کار را نیز برای ما انجام دهد.

درختی که شاخههایش را از دست داده، خشک خواهد شد، مگر اینکه شاخههای جدیدی به تنه آن پیوند زده شود. به همین ترتیب، اعتیاد، ما را از داشتن جهت در زندگی محروم کرد. برای رشد یا حتی زنده ماندن باید روشنبین باشیم و اجازه دهیم عقاید جدید به زندگی ما پیوند زده شود.

v

فقط برای امروز: از نیروی برتر خود میخواهم ذهن مرا نسبت به عقاید جدید بهبودی روشن کند.

توفرد ضعیفی که تصور می کنی نیستی.
همه ی افرادی که بر ذهن وجسم پیروز شده اند با تو همراهند ودر درون تو هستند.
همه منجی یان بشریت همراه تواند.
قدرت انها در دسترس توست.
به آن تکیه کن.
آگاهی الهی ات را از دست نده،ودر آبهای فراموشی فرونشو.

22 فروردین جی چی واسوانی
بیست و دوم فروردین فقط برای امروز-روز به روز -شاپور الف
امروز تصمیم‌گرفته‌ام که فقط برای امروز دست از عادت و وابستگی‌هایم بردارم. پس هیچ عذر و بهانه‌ای نباید مرا از به اجرا گذاشتن این حرکت باز دارد. بهانه‌هایی از قبیل، بدون این عادت و وابستگی‌ها چگونه زندگی کنم؟ وقت اضافه را چگونه پُرکنم؟ قضاوت دیگران را چگونه جواب دهم؟ اگر با هم‌وابسته‌هایم ارتباط نداشته باشم می‌گویند ترسیده است! اگر نروم نی‌گویند بی‌جنبه و بی‌عرضه است! اجبار و بی‌اختیاری در تصمیم‌گیری و وسواس فکری در بین وابسته‌ها یک امر طبیعی است. برای رها شدن از این وسواس فکری، اجرای اصول برنامه و مطالعه‌ی نشریات و خدمت‌کردن و پیام دادن به تازه واردان را پیشنهاد می‌کنند. چند راهکار موفق که به من پیشنهاد دادند: دعای آرامش بخوان، با دوستان بهبودی صحبت کن، احساست را صدقانه عنوان کن، افکارت را مخفی نکن، تقاضای کمک کن، گوش به حرف‌ها بده و با راهنمایت در ارتباط باش. آیا صادقانه می‌خواهم دست از عقاید و نواقص کهنه‌ام دست بردارم؟ حداوندا به من کمک کن تا خانه‌ی افکارم را خانه‌تکانی کنم، تاتا بدانم کدام یکی از آنها سودمند نیستند، به من شهامت تغییر و دست برداشتن از آنها را عطافرما....
وابستگی مجاز، وابستگی به خداوند است!
22 فروردین
بیست و دوم فروردین
بسیار سعی کردم رها ساختن را بیاموزم .زندگی با یک مصرف کننده ،گیج کننده و ایدهء رها ساختن بسیار مبهم بود . الکلی زندگیم خواب آلود نا آرامی بود که تقریبا هرشب از تخت می افتاد .من وظیفه خود می دانستم که او را به روی تخت برگردانم . پس از چند بار شرکت کردن در جلسات الانان ،شبی ، بی تفاوت از کنار او گذشتم و به رختخواب رفتم . در جلسه بعدی الانان پیروز مندانه مشارکت کردم .و گفتم "بالاخره معنی رها ساختن را فهمیدم"آنها بمن گفتند : خوب این دقیقا آنچیزی نیست که میخواستیم یاد بگیری . منظور ما رها ساختن با عشق بود . من جلسه را با مفهوم تازه ای که بار دیگر محبوبم از تخت افتاد و آنرا انجام دادم ،ترک کردم . وقتی محبوب من از تخت افتاد من باز هم به او کمک نکردم تا به تخت برگردد ،اما قبل از رد شدن از کنارش و رفتن به تخت ،یک پتو روی او انداختم . برای من این مفهوم رها کردن با عشق بود .
یاد آوری امروز
با کمک نیروی برترم ،همیشه رها کردن رابا پتوی عشق همراه می سازم . من محبوبم را بدون توجه به اینکه در گیر بیماریست یا نه با آن پتو رها میکنم . و همیشه به خاطر خواهم داشت که در برخورد با انسانهای دیگر ،با فرزندان خدا برخورد میکنم . ........"رهایی طرد کردن نیست و نه باز گشت به رفتار های بیمارگونه قبلی . رها ساختن ، دیوار نیست بلکه پلی ست که یک الانانی به تدریج و آرام برای رسیدن به زندگی و ارتباطاتی جدید از آن عبور میکند .
22 فروردین a day at a time از کتاب اندیشه امروز
در طول‌ دوران‌ اعتياد بسياري‌ از ما ناتوان‌ و درمانده‌ اسير تفكرات‌ پوچ‌ و بي‌ معني‌ كه‌ناشي‌ از غرور و خود خواهي‌ ما بوده‌ است‌ از در خواست‌ كمك‌ ابا مي‌ كرديم‌. خودخواهي‌ و خود محوري‌ مانند ديواري‌ ما را از خداوند جدا مي‌ كرد. ولي‌ در تنهايي‌دست‌ به‌ دعا بر مي‌ داشتيم‌ واز خداوند در خواست‌ مي‌ كرديم‌ تا اين‌ موانع‌ را بر طرف‌سازد تا بتوانيم‌ پيوندهاي‌ خود را با او استحكام‌ بخشيم‌. راماكريشنا فيلسوف‌ بزرگ‌هندي‌ مي‌ گويد:«هرگز بدنبال‌ تصوير خورشيد و ماه‌ در آبهاي‌ گل‌ آلود مباش‌ و دراعماق‌ قلبي‌ كه‌ آكنده‌ از تفكرات‌ «من‌» است‌ خدا را جستجو نكن‌.» آيا من‌ خود رااززنداني‌ كه‌ ساخته‌ «غرورمن‌» و«خواسته‌هاي‌ من‌» است‌ رها ساخته‌ام‌؟آيا كلمه‌ «آزادي‌» براي‌ من‌ مفهوم‌ واقعي‌ خود را كه‌ همان‌ آزادي‌ براي‌ «كامل‌ شدن‌» وآزادي‌ براي‌ «انتخاب‌ كردن‌» است‌، يافته‌ است‌؟ آيا من‌ قادرم‌ كه‌ رهايي‌ از اعتياد راآغازي‌ براي‌ رهايي‌ از اسارت‌ وسوسه‌ها و تمناهاي‌ خويش‌ نمايم‌؟آيا من‌ از اين‌ آزادي‌ براي‌ شنيدن‌ خواست‌ و اراده‌ خداوند و تلاش‌ براي‌ انجام‌ آن‌ بهره‌مي‌گيرم‌؟
«آزادي‌ از..... به‌ معناي‌ آزادي‌ براي‌......»