انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-نوزدهم فروردین
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
19 فروردین خوشبختی

«با خوشبختی، شادمانی و آزادی آشنایی پیدا کردهایم.»



کتاب پایه

v

اگر امروز کسی شما را در خیابان متوقف کرد و پرسید آیا خوشبخت هستید، چه میگویید؟ شاید بگویید: «خب، عجب، بذار ببینم... جایی برای زندگی دارم، در یخچال غذا دارم، شغل دارم و اتومبیلم هم سالم است... خوب، بله، به گمانم خوشبخت هستم». اینها مثالهایی خارجی هستند که بسیاری از ما به طور سنتی با خوشبختی مرتبط میکنیم. اما اغلب فراموش میکنیم که خوشبختی یک انتخاب است؛ هیچ کس نمیتواند ما را خوشبخت کند.

خوشبختی چیزی است که در برقراری ارتباط با معتادان گمنام پیدا میکنیم. خوشبختی حاصل شده از زندگی بر پایه خدمت به معتادی که در عذاب است. واقعاً معرکه است. وقتی خدمت به دیگران را در رأس تمایلات خود قرار میدهیم، درمییابیم که تمرکز بر خود را کنارگذاشتهایم. در نتیجه، زندگی رضایتبخشتر و هماهنگتری را خواهیم داشت. از طریق خدمت به دیگران نیازهای شخصی خود را نه تنها تأمینشده، بلکه فراتر از آن مییابیم.

خوشبختی. واقعاً چیست؟ میتوانیم خوشبختی را به عنوان احساس رضایت و خشنودی در نظر بگیریم. هر دوی این احساسات ظاهراً وقتی به ما دست میدهد که کمتر برای رسیدن به آنها تلاش میکنیم. وقتی فقط برای امروز زندگی میکنیم و به معتادی که هنوز رنج میکشد پیام میرسانیم، به احساس رضایت، خوشبختی و زندگی عمیقاً پرمعنا دست مییابیم.

v

فقط برای امروز: میخواهم خوشبخت باشم. خوشبختی خود را از طریق خدمت به دیگران به دست میآورم.
نوزدهم فروردین کدا
من هرروز به خاطر می‌سپارم که چه کسی هستم، هدفم چیست، چرا باید در کنار دوستان برنامه‌ای باشم. زیرا مشکل اصلی من عادت و وابستگی و هم‌وابستگی‌های متقابل است. امروز سعی می‌کنم از زاویه‌ی مناسب و بهتری به زندگی نگاه کنم. من نباید گذشته‌ی خود را فراموش کنم و یا از کجا و با چه وضعی به برنامه‌ آمدم، باید همیشه بدانم که قبل از آمدن به برنامه در کجا قرار داشتم. اصول برنامه‌ی خودیاری به من تأکید دارد که چگونه با یادآوری خاطرات گذشته از آن‌ها ناراحت نباشم. من امروز اجازه می‌دهم دیگران دوستم داشته باشند و یا به راحتی از من انتقاد کنند، از این حالت هم ترسی نداشته باشم و بگذارم دیگران همانی باشند که خواست خداوند است، من هرگز گذشته‌ام را هر قدر هم تلخ و دردناک بوده است فراموش نخواهم کرد و با مشارکت و صحبت در گروه و نزد راهنمایم، این سرمایه‌های گران و با ارزش را حفظ خواهم کرد. با اتکال به خداوند و اصول خودیاری و کمک دوستان راه خودم را ادامه خواهم داد. می‌دانم که مسیر همه‌ی ما به سوی مقصدی است که خداوند برای‌مان تعیین کرده است و ماهم دست در دست هم به آنجا می‌رویم.
عجزما، سرمایه‌ی جاودانی بهبودی ماست!


 
در میان کارهای روزانه،
در میان توفان ها وهیاهوی زندگی ،
دوباره ودوباره یک لحظه توقف کنید.
قلب را به حضور آشنا وشیرین خداوند باز آورید.
19 فروردین
نوزدهم فروردبن
امروز میخواهم بیشتر خودم را بپذیرم . به بیان دیگر کمی بیشتر در زیر پوست خودم راحت باشم . هر چند مهم است محدودیت ها و ضعف های خودم را بشناسم . و قبول کنم ،این فقط نیروی برترم است که می تواند آنها را بر طرف کند . محکوم کردن عیب هایم هرگز قدر دانی مرا از زندگی بالا نبرده یا کمک نکرده که خودم را بیشتر دوست داشته باشم . شاید بتوانم فقط برای امروز دست از تمام محکوم کردن هایم بردارم تشخیص دهم در یک مسیر معنوی برای بهتر شدن هستم و هر قدم کوچکی که در این مسیر برمیدارم مرا به تکامل شدن ...سلامتی..و آرامش نزدیکتر میکند . اگر خویشتنداری با خود را از دست بدهم میتوانم انتظاراتم را بررسی کنم . شاید انتظار دارم که یک شبه اتفاق بیفتد . امروز وقت میگذارم
تا تلاشهای خود را به حساب بیاورم و به جریان برنامه الانان اعتماد کنم .
.....یاد آوری امروز ......
الانان یک برنامه ملایم و شفا دهنده است به یاد خواهم داشت که امروز با خودم ملایم باشم با این اعتقاد که بهبودی خواهد آمد . "امروز می توانم خود را به همان شکل که هستم بپذیرم ،چون می دانم که هر آنچه اتفاق بیفتد ،نیروی بزتر و گروهی دارم که در هر حال مرا دوست دارند
19 فروردین از کتاب اندیشه امروز a day at a time
براي‌ من‌ پذيرش‌ ناتواني‌ و درماندگي‌ دربرابر اعتياد بسيار ساده‌تر از قبول‌ اين‌ اصل‌بود كه‌ خداوند قادر است‌ تغييرات‌ مثبتي‌ را در زندگي‌ من‌ ايجاد كند كه‌ خود در تمام‌دوران‌ گذشته‌ موفق‌ به‌ انجام‌ آن‌ نشدم‌. با درخواست‌ كمك‌ و پذيرفتن‌ رفاقت‌ ودوستي‌ ديگران‌ كه‌ از درد مشتركي‌ رنج‌ مي‌بردند، وسوسه‌ استفاده‌ مجددمرا رها كردومن‌ درك‌ كردم‌ كه‌ قدرتي‌ به‌ مراتب‌ بالاتر از قدرت‌ من‌ بوده‌ كه‌ مرا، در پيروزي‌ بروسوسه‌ استفاده‌ ياري‌ نموده‌ است‌. قدرتي‌ كه‌ خارج‌ از تصور من‌ بود و غرور من‌ مانع‌از پذيرش‌ اين‌ حقيقت‌ بود كه‌ اين‌ قدرت‌ قادر به‌ نجات‌ من‌ است‌.آيا من‌ زندگاني‌ خود را به‌ دست‌ خداوند بزرگ‌ سپرده‌ام‌؟ آيا خداوند بمن‌ كمك‌ خواهدكرد كه‌ با خراب‌ كردن‌ ديوار غرور كه‌ مانع‌ از گوش‌دادن‌ من‌ به‌ اوست‌، به‌ او نزديكتر شوم‌؟آيا من‌ قادرم‌ كه‌ وابستگي‌ به‌ خداوند را جايگزين‌ تمام‌ وابستگي‌هاي‌ خود به‌ موادمخدر، افراد و چيزهاي‌ گوناگون‌ كنم‌؟آيا درك‌ كرده‌ام‌ كه‌ تنها در وابستگي‌ به‌ خداوند است‌ كه‌ من‌ استحاله‌ خواهم‌ يافت‌ وتغييرات‌ مثبت‌ را در زندگي‌ جديد خود شاهد خواهم‌ بود.
«من‌ به‌ خداوند وابسته‌ام‌»