انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: فقط برای امروز-چهارم فروردین
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
4 فروردین رهایی از گذشته

«اینکه کجا بودیم مهم نیست،

بلکه اینکه کجا میرویم مهم است.»

کتاب پایه

v

وقتی برای اولین بار بهبودی پیدا میکنیم، برخی از ما از "معتاد" نامیدن خود احساس خجالت یا نومیدی میکنیم. در روزهای اول وقتی برای یافتن معنای جدید در زندگی خود تلاش میکنیم، ممکن است آکنده از هم ترس و هم امید باشیم. گذشته ممکن است گریزناپذیر و غیر قابل تحمل باشد. شاید فکر کردن درباره خود غیر از شیوهای که همیشه فکر کردهایم، دشوار باشد.

در حالی که خاطرات گذشته میتواند یادآور آنچه باشد که در صورت مصرف مجدد مواد در انتظار ماست، این خاطرات میتواند ما را در کابوس خجالت و ترس نیز گرفتار کند. گرچه رهایی از این خاطرات ممکن است دشوار باشد، اما هر یک از روزهای بهبودی میتواند ما را بسیار دورتر از اعتیاد فعال خود رهنمون سازد. هر روز دلایل بیشتری را برای امید به آینده و دلایل کمتری را برای تنبیه خود مییابیم.

در دوران بهبودی همه درها بر روی ما باز است. حق انتخابهای بسیاری را در اختیار داریم. زندگی جدید ما غنی و سرشار از امید است. در حالی که نمیتوانیم گذشته را فراموش کنیم، مجبور به زندگی در آن نیستیم. میتوانیم به جلو حرکت کنیم.

v

فقط برای امروز: چمدان خود را میبندم و از گذشته خود بیرون آمده، به سوی زمان حالی که سرشار از امید است، حرکت میکنم.
با ایمان،شهامت واطمنیان راه های زندگی را در نورد وآگاه باش که پیوسته «یگانه»ای با توست،
هرجا که هستی از تو محافظت می کند،
راهنمای وهدایتت می کند.
براستی وقتی خداوند در این نزدیکی است چرا دچار بیم وترس می شوی؟
چگونه احساس تنهایی وناشایستگی می کنی؟
چگونه ممکن است که راه را گم کنی؟
مصرف سم نیکوتین و سایر مواد و الکل و افکار و رفتار ناسالم و اعتیادآور باعث شد که من سال‌ها از مدار زندگی درست خارج شوم. تمام وقایع و اتفاقات در این دوران برایم دردناک و سنگین بودند. همیشه در همان اسارت عادت‌ها و وابستگی و هم‌وابستگی‌ها به آزادی فکر می‌کردم، که فردا با قدرت و اراده‌ی خودم همه چیز درست خواهد شد، ولی این فردا را هرگز ندیدم. آرزو داشتم مثل افراد سالم در جامعه زندگی کنم، ولی آرزویم برآورد نمی‌شد. انگار زندگی کردن را بلد نبودم، چون همیشه خودم را در شرایط سخت و دشوار احساس می‌کردم و برای رهایی از این شرایط مجبور می‌شدم چیزی مصرف کنم و یا با کاری سرم را گرم کنم، معمولاً این نوع سرگرمی از توعی بود که مرا دچار دردسر می‌کرد. هیچ وقت آرامش نداشتم، ولی به آن نیاز داشتم، مثل تشنه به آب. اصول برنامه‌ی خودیاری به من می‌گوید: تو در ابتدا آرام باش. با آرامش است که بتوانی موقعیت‌ها را بفهمی، خواندن و درک دعای آرامش باعث می‌شود، بی‌قراری‌هارا رها کنم. می‌دانم که تنها متکی به خدا بودن مرا آرام می‌کنم. خداوندی که مرا دوست دارد و به فکر من است.
من خودم را دوست دارم و ارزش آن را دارم!
: فقط برای امروز-روز به روز 365 روز شاپور الف
4 فروردین
چهارم فروردین
وقتی الانان را پیدا کردم نا امید .درمانده و تنها بودم .و در آرزوی آرامشی که دیگران بوضوح در این جلسات داشتند .وقتی آنها در باره راههایی که برای آنها موءثر واقع شده بود صحبت می کردند .من سراپا گوش بودم. این است آنچه که آموختم ."هر وقت که می توانی به جلسات برو ،سهیم شو ،تمام قدمها (12)قدم را کار کن، نه همه را باهم با قدم یک شروع کن، یک راهنما بگیر، هر روز چیزی از مطالب گروه را بخوان،در بین جلسات تلفنی با سایر اعضاء جلسه در تماس باش " من این نکات را رفته رفته انجام دادم و متوجه تغییرات واقعی در زندگیم شدم .به این باور رسیدم که زندگی میتواند بیش از یکسری روزهای درد آور برای حفظ بقا باشد .حالا توانایی هایی داشتم که به من کمک میکردند حتی با سخت ترین مشکلات روبرو شوم. فهمیدم که با کمک قدرت برترم می توانم هر چه که پیش آید را بپذیرم و حتی در این بین رشد هم نمایم .در دراز مدت ابزار و اصول برنامه بمن کمک کرد تا ارامشی که در جستجوی آن بودم بدست آورم .

یاد آوری امروز

جلسات ابزار لازم برای رسیدن به اهدافم را که شامل آرامش ،معقولیت و رهایی با عشق است بمن می دهد و اعضای آن که تجارب قدرت و امید خود را سهیم می شوند به من نشان می دهند که چگونه این ابزار را در زندگی خود بکار برم ...
مراقبه روزانه بهای نا چیزی برای آرامش روحم است ....
4 -فروردین از کتاب اندیشه امروز a day at a time
در بهترين‌ دوران‌ زندگي‌، من‌ مسايل‌ را بيشتر با ديد منفي‌ ارزيابي‌ كردم‌.اكثر اتفاقات‌ در نظر من‌ بسيار جدي‌، سنگين‌ و يا دردناك‌ بودند.شايد اكنون‌ به‌ كمك‌ برنامه‌ قادر باشم‌ كه‌ جهان‌ بيني‌ خود را تغيير دهم‌ وبه‌ جمع‌افرادي‌ بپيوندم‌ كه‌ بدون‌ استفاده‌ از مواد مخدر به‌ راحتي‌ و در كمال‌ آرامش‌ زندگي‌مي‌ كنند.امروز با توجه‌ به‌ رهنمود هاي‌ برنامه‌ باز پروري‌ درك‌ كرده‌ام‌ كه‌ هنگاميكه‌ شرايط‌كمي‌ دشوارمي‌ شود، استفاده‌ از مواد مخدر جهت‌ رهايي‌ از احساسات‌ ناخوشايندتنها راه‌ حل‌ موجود نمي‌ باشد.چنانكه‌ هومر شاعر بزرگ‌ مي‌ گويد:« قلب‌ من‌ آگاه‌ وصبور باش‌ چرا كه‌ تو شرايط‌ دشوارتري‌ تحمل‌ كرده‌اي‌!» مي‌ دانم‌ كه‌آرامش ناشي‌ از اتكا به‌ خداوند كه‌ فراتر از درك‌ انساني‌ است‌ چنان‌ در وجود من‌ ريشه‌خواهد گستردكه‌ جايي‌ براي‌ يأس‌ ونوميدي‌ باقي‌ نخواهد گذشت‌.مي‌ دانم‌ كه‌ سپاس‌ از زنده‌ بودن‌ و زيستن‌ با تمام‌ دشواري‌ موجب‌ از بين‌ رفتن‌ جهان‌بيني‌ منفي‌ من‌ درباره‌ زندگي‌ خواهد شد و در مواقع‌ درماندگي‌ بخاطر خواهم‌ آورد كه‌من‌ بحرانها و شرايط‌ سخت‌تري‌ را تجربه‌ كرده‌ام‌.
«من‌ يك‌ بازنده‌ نيستم‌ »