انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: دوبیتی شمارهٔ ۴
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7
[coloته که ناخوانده‌ای علم سماوات ته که نابرده‌ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندانی بیاران کی رسی هیهات هیهاتr=#FF4500][size=medium]
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمری ست در هوای تو می سوزم و خوشم
خوشا آنان که الله یارشان بی
به حمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان بازار شان بی
خدایا یک نفس آواز! آواز!

دلم را زنده کن! اعجاز! اعجاز!


بیا بال و پر ما را بیاموز


به قدر یک قفس پرواز پرواز!
ای کاش که من پیر شوم در بغلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت
ﺯﺩﺳﺖ ﻣﻮ ﮐﺸﯿﺪﯼ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭﺕ ﻧﺒﯽ ﯾﮏ ﺟﻮ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺭﻭﻡ ﺁﺧﺮ ﺑﺪﺍﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺭﺳﺪ ﮐﺎﺭﻡ ﺑﺴﺎﻣﺎﻥ
محبت آتشی در جانم افروخت که تا دامان محشر بایدم سوخت عجب پیراهنی بهرم بریدی که خیاط اجل میبایدش دوخت
گاه علم آموختن دلگرم کن استاد را ........نرم سازد آتش از گرمی دل فولاد را
در پناه عاطفت آموزگار مهربان .........می کند بینا ز دانش کور مادر زاد را
دلم زار و دلم زار و دلم زار طبیبم آورید دردم کرید چار طبیبم چون بوینه بر موی زار کره در مون دردم را بناچار


آن کس که بدم گفت بدی سیرت اوست .......وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست

حال متکلم از کلامش پیدا ست ..........از کوزه همان برون تراود که در اوست
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7