تا بر نخیزی از سر دنیا و هر چه هست با یار خویشتن نتوانی دمی نشست
خدایا داد از این دل داد از دل
نگشتم یک زمان من شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند
بر آرم من دو صد فریاد از این دل
باغ در ایام بهاران خوش است
موسم گل با رخ یاران خوشست
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست در آید به ناز
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط