انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: دوبیتی شمارهٔ ۸
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبر دل و دلرا چه نام است

دل و دلبر بهم آمیته وینم ندونم دل که و دلبر کدام است
تا به سودای تو از خانه به بازار شدیم هر کجا درد و غمی بود خریدار شدیم
درخت غم به جانم کرده ریشه
به درگاه خدا نالم همیشه

رفیقان قدر یکدیگر بدانید
اجل سنگست و آدم مثل شیشه
طبعش چو قدَش بلندست،این نکته حاشا ندارد
در دفتر ثبت عشاق، حاجت به امضا ندارد

در جنگ شبهای غربت،شش ترکش یادگاری،
در قلب پاکش نشسته،مردی که یک پا ندارد
اگه یکی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻨﻢ ﻣﻮ ﺩﺭ ﮔﻠﺨﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﺸﻦ ﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﺨﻦ ﭼﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﭼﻮ ﺩﯾﺪﻩ ﻭﺍﮐﺮﻡ ﺟﺰ ﺗﻪ ﻧﻮﯾﻨﻢ
. پشت صحراى دلم شهريست ، كه يک دوست در آنجا دارم هر كجا هست ، به هر فكر ، به هرحال و به هر كار ، عزيز است خدايا تونگهدارش باش
ستم و ظلم خوی بد کیش است .........کار گرگان دریدن میش است
آنکه خود را نکوتر از کس خواند .....روز گار بد یش در پیش است
دلی دارم در آتش خانه کرده میان شعله ها کاشانه کرده دلی دارم که از شوق وصالت وجودم را زغم ویرانه کرده
بیا ای مرگ، جانم بر لب امد بیا در کلبه ام شوری برانگیز بیا شمعی به بالینم بیفروز بیا شعرى به تابوتم بیاویز!
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5