انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 13- چرا من باید خود را تسلیم کنم؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
13- چرا من باید خود را تسلیم کنم؟
روحیه جنگنده و لجباز و یکدنده ی من نیاز دارد یک سری از عادتها را کنار بگذارد تا بتواند یک فرد مسئول و مورد پذیرش را نمایش دهد. من با کارکرد این قدم متوجه خواهم بود که چقدر به خودم لطمه زده ام و بهتر است دست از عقاید و گفتار و رفتار گذشته دست بردارم. در این راستا تنها مزاحم قدرتمند و قدر غرور و انکارم هستند و این دو قادرند تمام منطق و حقایق را بصورت وارانه نشانم دهند. تسلیم شدن می تواند دیواره ی غرور کاذب و مدیریت انکار را فروپاشی کند. تا کنون راه و روشی برای فروپاشی غرور و انکار کشف نشده است که فرد بتواند با همان خصلت جنگجویی آنها را برطرف کند. لذا تسلیم شدن می تواند ابزار برنده در این اصول باشد که خود فرد را قادر بکارهایی میکند که هرگز توانایی انجامش را نداشته است. اما در در هرکدام از ما دیکتاتور قویی وجود دارد که با غرور کاذب و انکار فعال میشود و برای برطرف کردنش تنها تسلیم شدن در برنامه که شامل نیروی برتر و اصول خودیاری خواهد بود که ما را قادر به کاری خواهد کرد که بتوانیم در مقابل این عادتها که تاکنون هیچ راهی برای برطرف کردنش نداریم ما را توانمند نماید.
من همیشه فکر میکردم تسلیم شدن مخصوص افراد شکست خورده و ترسو است و در بهبودی فهمیدم وقتی تسلیم میشوم یعنی به اندازه کافی جنگیده ام.نیازی نیست اینقدر در جنک باشم به اندازه کافی در قلب خود زجر کشیده ام.تمام لایه های انکار من با تسلیم شکسته میشود و من شروع به رها کردن تمام دستاویزهایی میکنم که علیه بهبودی خودم نگه داشته ام
من طبق عادتهایی که داشتم خودم را در دیواره غرور و شبکه انکار پنهان کرده و سالها به خودم و دیگران تلقین میکردم که از همه بهتر و بیشتر می دانم و میتوانم و می فهمم و این مسئله چنان مرا در بیماری کمال طلبی گرفتار کرده بود که هیچ فرصتی به خودم نمیدادم که از کسی راهکار و یا مشورتی بگیرم و این غرور کاذب چنان مرا در خودش غرق و مدفون کرده بود که خودم هم باورم شده بود که یک پیده منحصر بفرد و یکدانه هستم و با اینکه زندگیم در آشفتگی مطلق قرار داشت . اما همچنان خودم را ایده آل میدانستم. این غرور و دیواره انکار اجازه نمیداد که واقعیتها را بپذیرم و نقطه ضعفها را ببینم. لذا من نیاز داشتم تغییری در طرز تفکر و نگرش خودم انجام دهم. اما غرور و انکار اجازه نمی داد و با با تسلیم شدن اقرار کردم که شکست خورده ام و یک فرد ورشکسته با کلی عادتهای بجا مانده که زندگیم را بتباهی و عجز کشانده است رو در رو هستم و تسلیم شدنم باعث شد، دیواره انکار فرو بریزد و غرور کاذبم بشکند..