انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 16/3-*- عدم امنیت اجتماعی، شما از دزديها و جنايات و تجاوزها و دعواها و آشوبها به وسيل
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
*- عدم امنیت اجتماعی، شما از دزديها و جنايات و تجاوزها و دعواها و آشوبها به وسيلهي چه كسي و چگونه ترسيديد؟
بسیاری از ترسها منطقی میباشند یعنی طبیعی است که من با کارکرد قدم دوم و رسیدن سلامت عقل از مسایل دردسر ساز فاصله بگیرم اما چیزی که برنامه در مورد ان به من هشدار میدهد تمرکز بی معنی و افراطی در مورد ان ترسهاست.مثلا خوبست که من مواظب باشم که مورد دزدی خشن قرار نگیرم اما این نباید باعث این شود که من حتی هیچگاه به بانک مراجعه نکنم و قسطهایم را پرداخت کنم.چیزی که مهم است اینست که نگذارم این ترسها قدرت زندگی کردن را از من بگیرد.البته به عنوان یک فرد در حال بهبودی تجربه ام میگوید بعضی چیزها برای یک فرد در حال بهبودی هیچ منفعتی ندارد و مضر هم هست و بهبودی وی را به خطر می اندزد مثل:خواندن بیش از حد حوادث روزنامه ها دیدن شبکه های سیاسی و جنجالی قرارگرفتن در محیطهای با هیجان بالا گوش دادن به اهنگهای خیلی غمگین و ناامید کننده و دیدن تصاویر تحریک کننده.من باید یادم باشد که شاید عده ای از مردم باشند که با این چیزها حال خوبی پیدا کنند اما من یک فرد در حال بهبودی هستم و فقط باید بدنبال چیزهایی باشم که حال و روزم را روحانی تر کند و عشق به خدمت و خداوند را در من بوجود بیاورد
متاسفانه والدین برای جذب و حفظ کودکان خود داستانهای وحشتناکی از نبود، امنیتهای خارج از منزل و دور از والدین و خانواده بودن را به کودکان خودشان تلقین و تزریق میکنند و کودک را چنان از اجتماع میترسانند. که کودک جرات نمیکند به خارج از خانه حتی فکر کند، والدین همین ترساندن را تربیت نام گذاشتند و فقط بلد هستند او را بترسانند، جالب این است که بیشترین تعداد کودکان بیش فعال و تیزهوش در خانوادهای آنرمال و مشکل دار به دنیا می آیند و این کودکان بصورت عادی تربیت و اصول و قواعد تربیتی و خانوادگی را نمیپذیرند . همین کودکان بدون آموزش و ذهن بلوک شده و دریچه افکار بسته وارد اجتماع شده و مورد تحاجم و تجاوزات افراد سوء استفاده گر در اجتماع قرار میگیرند و همین کودکان به دلیل بی توجهی و مورد سوء استفاده و خشونت عاطفی و فیزیکی و جنسی و معنوی قرار گرفتند، خودشان تبدیل به گرگهای درنده ای میشوند که با همان عادتهای خصمانه به مقابله ی مردم دیگر بر میخیزند و این زنجیره ترس و دلهره همچنان باقی و به همدیگر انتقال میدهیم و این روشی خواهد شد که بصورت وابستگی و هموابستگی در ما فعال خواهد ماند و ماهم گرگان داخل اجتماع به بره های بیگناه صدمه خواهیم زد و آنها را تا تبدیل به گرگ نکنیم دست بر نخواهیم داشت..