انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 16/2-*- ترس از مردم، چرا از مردم ميترسيد، فكر ميكنيد آنها چگونه به شما آسيب ميرسانند؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
*- ترس از مردم، چرا از مردم ميترسيد، فكر ميكنيد آنها چگونه به شما آسيب ميرسانند؟
ترس از خدا اطرافیانم خانواده فامیل دوست آشنا وآخوند هایی که محرم ها پای منبرشان می نشستم ترس واقعی من از آنجا شروع شد چون آنها بیشتر مرا می ترساندند وتبلیغ جهنم را می کردند. ترس از قضاوت مردم را خیلی داشتم چون یادمه هر وقت هر کس در خانه می آمد ویا به هر شکلی از ما پیش پدرم شکایت می کرد پدرم ما را محکوم می کرد یا تنبیه حتی جایی که حق با ما بود. از مردم می ترسم چون یاد گرفتم از قضاوتشان بترسم مردم تاثیر مستقیم در زندگیم داشتند آنها با قضاوتشان وحرفشان باعث آزار پدر ومادرم وبعد من وکل خانواده می شدند.
علاوه بر تمام موارد حقیقتا به غیر از خانواده من به هر کسی نزدیک میشدم برایم دردسر تولید میکرد و بیشتر باعث انزوایم میشد.هر چند که امروز معتقدم افراد خوب هم زیاد وجود دارند و من نباید نسبت به همه بی اعتماد باشم اما روابطم با دیگران میبایست در چارچوب خاصی باشد