انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 13ـ آیا تشخیص می‎دهم سعی داشتن در تغییر دیگران، زندگی‏ام را آشفته می‏کند و برایم خصوم
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
13ـ آیا تشخیص می‎دهم سعی داشتن در تغییر دیگران، زندگی‏ام را آشفته می‏کند و برایم خصومت و رنجش می‌آورد؟












.
قبل تر اینطور بود که بتونم تشخیص بدم که مشکل از منه که دارم سعی میکنم کسی رو تغییر بدم و همیشه دنبال مقصر اصلی بودم...اما امروز هر وقت دچار بحران میشم می فهمم باید چیزی یا کسی رو رها کنم
در گذشته وقتی به غیر از اینکه با اصرار خواستار تغییر دادن دیگران بودم ، اصرار بر اثبات حرفهایم نیز داشتم و ناخواسته اطرافیانم را تحت کنترل قرار می دادم اما اکنون متوجه شده ام که همیشه حق با من نیست من هم دچار اشتباه می شوم و نقصهایی دارم که باعث می شود رفتارهایی غیر ارادی انجام دهم ، اما اکنون در تلاشم که فقط و فقط بر روی خودم کار کنم و می دانم که نمی توانم دیگران را تغییر دهم و باید خودم را تغییر دهم .
بله,چون میخوام دیگران طبق میل من بهش ند و مطابق استاندارهای من عمل کنند ولی چون اینگونه نمیشه من ازشون رنجش میگیرم,من باید سلولی بفهمم ک نمی تونم دیگران رو تغییر بدم,
وقتی میخوام دیگری رو درستش کنم و بهش بفهمونم مسیرت اشتباهه انرژی زیادی رو هدر میدم و چون ذهنیت من اینه که اون باید قبول کنه و نمیکنه من از او رنجش میگیرم وبا این رنجش زندگی میکنم زندگیمو اشفته تر میکنم.
چیزی ک باعث شده من دیگران رو تغییر بدم اینه که خودمو خدا میدونم و نقش خودمو نمی دونم و توقع بیجایی از دیگران دارم ک مثل من زندگی کنن.
قبلا تشخيص نمي دادم ولي الان به محض اينكه زندگيم آشفته ميشود متوجه ميشوم و  از راهنما و انجمن  درخواست كمك ميكنم ...
اره .این کارمن باعث شد زندگیم اشفته بشه وخیلی ها ازمن فاصله بگیرند وکاملا تنهاشدم وباعث این شدم خیلی ها ازمن رنجش وخشم بگیرند الان هم به خاطراین اتفاقات گذشته نسبت به خیلی ها کاملا بی تفاوت وسردشدم وهیچ کسی هم دوست ندارم فکرمیکنم همه مشکل دارند فقط من خوب هستم دلیلش الان فهمیدم من دتبال تغییر دیگران بودم..
من اگه تواناي تشخيص دران شرايط رو ندارم چون افکار من از بيماري من پيروي ميکنه ونميتونم دست از کنترل وقضاوت در مقابل ديگرانو بردارم چون افراطي هستم و خودم وافکارمو توجي ميکنم با افکار خودم ديوار بلندي از انکار درست ميکنم و پشت اين ديوار شيشه اي قايم ميشم وقتي به اين باور ميرسم ودرک ميکنم که نميتونم ديگرانو تعغير بدم رنجش پيدا ميکنم وخودمو واونارو سرزنش ميکنم در کل من بايد به حقوق ديگران احترام بزارم وخويشتن پذيري رو در برنامه روزانم به کار ببرم