انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 27/1-مفهوم از دست دادن اختيار زندگي چيست؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
مفهوم از دست دادن اختيار زندگي چيست؟
هر عاملی که به واسطه آن اختیار زندگی کردن از ما گرفته شود وهر عاملی که بواسطه آن از ابزار هایی که در دست ما قرارمی گرفت نتوانیم به میل و اراده شخصی از آن استفاده کنیم یا به مصلحت خود یا خانواده نتوانیم ازآن استفاده کنیم مفهومش از دست دادن اختیار زندگی است .مثال پول ،متعلقات زندگی وغیره وآن عامل بیماری است.ولی در مرحله ا ول ما باید بدانیم که زندگی چیست .زندگی هرآن چیزی است که ما در طول روز با آن سروکار داریم وبا آن در ارتباط هستیم و مسولیت و تعهد و اداره کردن آنها بر عهده ما می باشد هر جایی که در هر کدام از موارد ذکر شده کم کاستی وآشفتگی وبه هم ریختگی ومشکلی داشتیم مفهومش این است که ما اختیار آن چیز را از دست داده ایم
قدم یک می خواهد ما را با دو واقعیت روبرو کند: یکی عجز و ناتوانی ما و دوم غیر قابل اداره بودن زندگی و در اختیار نبودن زندگی است که فراموش نکنیم وقتی که بيماري در روح، جسم و فکر ما رخنه کرده بود و ما هیچ تصمیمی بدون در نظر گرفتن اون نمی گرفتیم. وقتیکه خوراک، پوشاک، خواب و بیداری، امور جنسی، محبت و حتی حضور در محل کار، مهمانی یا حاضر شدن در جمع خانواده و دوستان در اختیار ما نبود.
وقتی می بینم که با کنترل کردن خودم را فراموش می شم و آنقدر مراقب هستم که نیازها و احساسات خودم رو از دست میدم و در این هنگام هست که مدام احساس قربانی بودن و در پی اون احساس رنجش و خشم می کنم با نادیده گرفتن خودم و تمرکز روی دیگران و عزیزم اجازه نمی دهم که خودم را ببینم و نیازهام رو درک کنم در این زمان هست که می بینم  چقدر اختیار زندگی ام از دستم خارج شده یعنی الان متوجه میشم ، چرا که قبل ورود به انجمن هنوز به عجز واقعی نرسیده بودم و فقط می دیدم که هر روز لحظه ها سخت تر می شن و شرایط غیرقابل تحمل تر ، اما حالا که تو برنامه هستم امید جای یاس و پذیرش جایگزین مبارزه و جنگ ویران کننده شده جنگی که با خودم بود و همیشه شکست همراه اش بود. خوشحالم که زندگی ام را به دستان نیروی برترم سپرده ام  و امیدوار هستم تصویر: images/smilies/shy.gif
وابستگی های ما باعث میشن که اختیار زندگی خودمو رو از دست بدیم . و باعث میشه من به جای نظارت بر رفتار خودم مدام در حال کنترل کردن اطرافم و افراد باشم. و نتیجه این کنترل رنجش و نداشتن ارامش و عصبانیت و خشم میشه . و در نهایت من ارامش خودم و بر هم میزنم و نمیتونم بروی زندگی و رفتارم کنترلی داشته باشم.
برای من مفهوم از دست دادن اختیار زندگی: عدم توانایی من در انجام مسولیت های شخصی و اجتماعی و به کارگیری صحیح ابزارها و عواملی است که میتوانم در جهت رشد و پیشرفت خویش استفاده کنم اما بالعکس نه تنها قدرت انجام انها بواسطه مصرف و بیماری اعتیاد از من سلب گشته بود بلکه در بسیاری موارد اجازه استفاده از انها نیز به من داده نمیشد یا سلب میگردید.
در روابط با دیگران واجتماع و خانواده که همگی تحت شعاع وابستگی من بیمار قرار داشت و حتی روابط زناشویی و محبت و عشق من تحت تاثیر مستقیم این وابستگی بود. 
عجز وناتوانی من وابسته در حل کردن مشکلات و استاد کارهای نیمه تمام شدن و به وجود اوردن مشکلات تازه وبزرگتر نشان از دست دادن اختیار زندگی بود.
سلام. ببخشید یه سوال داشتم. من تازه وارد هستم و میخوام منظورتون رو از وابستگی بدونم. مثلاً من دچار وابستگی عاطفی به چندین نفر از دوستان خودم مخصوصاً با سن کمتر از خودم میشم و این از قدیم با من همراه بوده. آیا اینجا به درمان من کمکی میشه؟
متشکرمتصویر: images/smilies/heart.gif
سلام
تنها كسي كه ميتونه به شما در وحله اول كمك كنه فقط خودتون هستيد. يعني وقتي انسان به خاطر وابستگي هاش به هر چيزي كه ميتونه باشه به عجز ميرسه و خسته ميشه و به عجز خودش اقرار ميكنه اونوقت وارد مرحله اي ميشه كه بايد به روي رهايي از اين وابستگيها كار كنه .
در انصورت بايد با شركت در جلسات  بتونيد يك راهنما پيدا كنيد كه با شما قدمها رو كار كنه. مثلا وابستگي به شخص يا اشخاص چه خانواده يا دوستان يا هر كسي ، شما ميتونيد در جلسات مربوط به كودا شركت كنيد.
يادتون باشه كه اميد و توكل به خدا مهمترين قدم براي برداشتن گامهاي بعدي به سوي بهبودي هست.
موفق باشيد.


مفهوم از دست دادن اختيار  زندگي يعني : من بخاطر وابستگي هاي ناسالمم قدرت انتخاب و تصميم گيري ندارم و چيزي كه زندگي و اراده مرا در كنترل خودش گرفته مرا از تصميم گيري در مورد انتخابهايم در زندگي ناتوان كرده است و اختيار زندگي مرا از دستم خارج كرده است.

 
بیماری من یه روزایی باز میاد و سری به من می زنه. یه خورده که برنامه رو شل می کنم اختیار افکار منو باز دستش می گیره. خلا من دوباره خودشو نشون می ده. دوباره احساس می کنم بدون وابستگی خواهم مرد. انگار همه آدم ها از من خوشبخت ترند. بازنده و تنها هستم. حالا کافیه که راهنمام گوشیشو جواب نده یا شارژ گوشیمم تموم بشه! زندگی من از این لحظه به بعد خارج از کنترله. اولین جایی هم که خودشو نشون می ده توی روابطم با دیگران است. باید هر جور شده گوشیمو شارژ کنم! # 780 *