2013-12-14، 07:11
2014-01-07، 02:55
عاجز بودن یعنی ناتوانی در برابر انجام کاری یا چیزی و قدرت نداشتن .
2014-01-09، 09:41
غیر قابل اراده بودن و از دست دادن اختیار زندگی دلیلی بر عاجز بودن من می باشد . ابتدا در مورد واژه عجز واکنش و عکس العمل نشان می دادم و همیشه فکر می کردم این کلمه در مورد افراد ترسو و ضعیف به کار می رود اما وقتی نگاهی به رفتارهای افراطی و اجباری خود و صدمات روحی و روانی که به خاطر وابستگی به خود زدم نیم نگاهی کردم فهمیدم به سادگی نمی توانم از رفتارهایم پرهیز نمایم و نیاز دارم عجز خود را به طور سلولی بر خودم ثابت کنم .
2014-05-11، 10:55
عاجز یعنی ناتوان بودن
عاجز شدن خط تعادل ,یعنی من تا یه جای میتونم وباید اجازه بدم نبروی برترم وارد شه.
عاجز یعنی اسی شدن و خسته شدن از نقصهام .
عاجز بودن بهت کمک میکنه ک ب خو دت نزدیک شی و تمرکزت رو روی خودت بیشتر کنی.
عاجز شدن خط تعادل ,یعنی من تا یه جای میتونم وباید اجازه بدم نبروی برترم وارد شه.
عاجز یعنی اسی شدن و خسته شدن از نقصهام .
عاجز بودن بهت کمک میکنه ک ب خو دت نزدیک شی و تمرکزت رو روی خودت بیشتر کنی.
2015-01-03، 12:30
عاجز کسی است که بر خلاف اراده خود کاری را انجام می دهد
و
مترادف
آن :
نداشتن کنترل ،و
نداشتن است .
عاجز یعنی ناتوانی یعنی بی قدرتی یعنی کاری دوست داشتم انجام ندهم اما نمیتواستم و انجام می دادم دوست داشتم به کسی چیزی وابسته نشم اما وابسته میشدم میخواستم وابستگی که داشتم کنار بزارم اما یک نیرو از درونم نمی گذاشت این وابستگی کنار بزارم.