انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: ششم فروردین
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
امروز صبح روبه ‌روی آینه به خودم صبح بخیر می‌گویم، به خاطر رها شدنم از عادت و وابستگی‌ و هم‌وابستگی‌ها و افکار و رفتارهای ناسالم و اسارت در بندگی مخدری به‌نام سم نیکوتین استحقاق توجه و لطف به خودم را دارم. به خودم لبخند می‌زنم و به خاطر زنده ماندنم از این همه مشکلات خداوند را شکر می‌گویم. امروز احساس قشنگ و تغییراتم را به خانواده‌ام هدیه می‌دهم. به آغوش کشیده و صورتشان را می‌بوسم. در کنار سفره‌ی صبحانه و نهار و شام محیطی امن و صمیمی را با آنها تجربه می‌کنم. امروز لحظات شیدینی دارم، تجربه‌ی باشکوهی است. من امروز هم خودم و بیماریم و دیگران را با عشق می‌پذیرم. آفریدگارا! به من درک و فهم و دانش زیستن در کنار سایر بندگانت را بیاموز به من بیاموز که رنجش‌هایم را کنار بگذارم و دیگران را ببخشم و در کنارشان زندگی کنم. می‌خواهم در کنار دیگران قطره‌ای از اقیانوس هستی و معرفت باشم. نمی‌خواهم از دیگران جدا باشم و جدا بمانم و در انزوا و تنهایی بیماریم، در درونم مدفون شوم و گذر روزگارم را نبینم، همیشه رویی خوش و منی را به چهره داشته باشم و دیگران را نترسانم.
خندیدن خیلی باشکوه است!