2014-01-01، 08:11
امروز میخواهم با اتکا به خداوند به خودم ثابت کنم که روز و عصر جمعه هیچ تفاوتی با روزهای دیگر هفته ندارد. امروز از عصر جمعه دلم نمیگیرد و نخواهم ترسید. امروز میخواهم با اتکا به خداوند از وابستگی به جمعه و عصر دلگیر آن رهایی پیدا نمایم. این باور را دارم که همهی روزهای خداوند یکسان است. این باور نادرست من است، که روز جمعه و عصر روز جمعه غم سنگین و کسالتآور و ناامید کنندهای بر من وارد میکند. من به این باور رسیدهام که خداوند حافظ و نگهدار من است، من او را از این بابت که فرصتی به من عطافرمود تا امروزم را به بهترین شکل برگذار کنم، شکر مینمایم. میدانم که خداوند امروزم را پُربار و زیبا خلق کرده و من را در امروزم شاد و مسرور قرار داده است. با درک این مطلب میخواهم در کنار دوستانم عادتها و وابستگی و هموابستگیهایم را کم رنگتر کنم. این بیماری همیشه من را در خودم گم نموده و من را وادار میکرد که خودم را در روابط با دیگران و کسب انرژی از افکار و رفتارهای ناسالم قرار داده و روزگارم را تیره و تاریک نماید. من حق زنده بودن و زندگی پیدا کردهام.
میخواهم در شادی امروز غرق شوم!
میخواهم در شادی امروز غرق شوم!