انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: بهبودی ادامه دارد(مقدمه)
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
مقدمه
بیشتر این مطالب به عنوان ترازنامه های شخصی از وقایع زندگی روزمره بدید امده اند.
این مقالات از طرف دفتر مرکزی در فرایند ی که از سال1984تا کنون ادامه داشته و بر اساس نظرات اعضا و به عنوان نشریات براکنده فراهم شده اند.
*ما با تحمل مشاهده تجربییات خود،با مشاهده یضعف های خود هدایت می شویم ،واین تنها بیام ماندگاری است که داریم*Smile
باعرض سلام خدمت دوستان بهبودی بزرگترین هاءل بین من و وسوسه مصرف عجزهایم میباشد و زمانی که احساس خودبزرگبینی به من دست میده یه سری به دفتر قدم یک میزنم وان را مرور میکنم
شهوت رانی یکی از راههای فرار از مشکلات ..فرار از ترس ..فرار از تنهایی..فراراز رنجشهای جور واجور ووو...یکی از وابستگیهایی که من داشتم در سراسر زندگیم خودارضایی بود و این جزء لاینفک زندگیم بود حتی زمانی که متاهل بودم همیشه این برای من مثل یک مخدر عمل میکرد و منو آروم میکرد برای یک مدت کوتاه و باز نقطه سر خط در این بین من غرق در تصویر سازی تخیل بافی و هیچگاه در دنیای واقعی زندگی نمیکردم و در مسایل روزمره من تاثیر گذار بود به طور قطع .. خود ارضایی بصورت عادت شده بود شهوت عشق را در وجودم کشته بود نسبت به اطرافیانم بی تفاوت شده بودم در واقع شدید تر مواد مخدر برای من عمل میکرد و تمام زندگی منو تحت الشعاع قرار داده بود خدا را سپاسگزارم برای امروز نجات پیدا کردم راه نجات وجود داردHeart
از 4 روز پیش تا حالا اوضاع بر وفق مراد بود خدا را شکر میکنم دلیل این حال خوبی ورضایت از درون علتهای گوناگونی داره مهمترین اون شهوت نکردن و خودمو نسپردن به بیماری هستش چند بار تمایل شدید داشتم حودارضایی کنم وبا تصاویر به ظاهر زیبای گذشته حال کنم ولی صداقت با خود و کمی روشن بینی که با خودم داشتم مانع این کار شدم البته در اون لحظه حساس که من هیچ قدرتی ندارم در برابر میل شدید فقط تمایل و دعا بصورت ذکر ومستمر به من کمک کرد البته این موضوع را نباید ندیده بگیرم یک سری از نواقصم باعث شد به فکر آشنای قدیمی برم خدایا کمکم کن تا از شر خودم در امان باشم خدایا عاجزانه به حمایتت نیاز دارم....
پرهیز ج ن س ی درزندگی زناشویی
پیش ازاینکه ماوارد شویم, ش ه و ت کار خودش رابه خوبی انجام می داد.اماوقتی که بهبود یافتیم فهمیدیم که چقدرش ه و ت کنترل مارابه دست داشته است.ش ه وت مارامسموم کرده بودوهمین امرباعث مسمومیت دیگران هم شده بود.بسترازدواج هم از این امر مستثنا نبود.چگونه ممکن بود ما به شهوت آلوده باشیم واین آلودگی بروی روابطمان باهمسرمان اثر نگذارد؟بسیاری ازتازه واردان متاهل,درآغاز ورودشان به SAفکر می کنند که جدا کردن ش ه و ت از رابطه ی ج ن س ی یا غیرممکن است ویا اگرهم ممکن باشد بسیارمشکل است.
بارها جملاتی شبیه به این را شنیده ایم: (دوباره با همسرم نزدیکی نمودم,احساس می کردم دارم کارغلطی انجام می دهم,انگاردچارلغزش شده بودم)
تجربه نشان داده یک دوره پرهیز ج ن س ی داوطلبانه,رهاشدن از ش ه وت را برای اعضای متاهل آسان می نماید.حذف کردن موقتی رابطه ی ج ن س ی از زندگی زناشویی به ما کمک می کند تابابسیاری ازحقایق روبرو شویم.اگررابطه ی ج ن س ی تنهاچیزی باشد که زندگی زناشویی یک زوج را حفظ کرده؛پس واقعاًچیززیادی دراین زندگی وجودندارد.بعضی از ما وقتی وارد برنامه می شویم,زندگی زناشوییمان دروضعیتی است که که پرهیز ج ن س ی تنهاراه عاقلانه بنظرمی رسد.این کارباعث می شود که همسرمعتاد ج ن س ی از بی حرمتی ها,یاس,رنجش وحتی ش ه و ت همسرش نجات یابد.بعلاوه این به معتاد ج ن س ی فرصت بهبودی از مسمومیت ناشی از ش ه و ت ومسائل مربوط به آن را می دهد.
بعضی ازاعضا این (سم زدایی)رابرای ماهها وحتی سالها انجام داده اند به منظورتنظیم ترازنامه وبهبودزندگی مشترک خود دردوران هوشیاری هم از پرهیز دوطرفه استفاده برده اند.کسانی که چنین کرده اند؛از کشف این مطلب متعجب شده اند که هنگامی انسان در برابرخداتسلیم می شود وبه اراده ی خود ش ه و ت را به او بسپارد,رابطه ی ج ن س ی تبدیل به یک امراختیاری می شود واین برای رابطه ی زناشویی بسیار مفیداست.
برای یک معتادج ن س ی درحال بهبودی,رابطه ی ج ن س ی در زندگی زناشویی می تواند باعث شود که نتواند وسعت ش ه وت وگسترش تدریجی آن راببیند.ش ه و ت می تواند به نحوی مکارانه وگمراه کننده در روابط ج ن س ی زناشویی پنهان شده وتلاش کندتابدون آنکه مامتوجه شویم راهی برای نفوذ درماپیداقدمهایمان رابه سمت یک ارتباط واقعی تقویت کنیم.
ولی از طرف دیگر؛اگردردوره های پرهیز ج ن س ی در رابطه ی زناشویی؛برای رهایی ازش ه وت درقدم ها بیشترفعالیت نکنیم؛وعشق ورزی به همسرمان رابیشترنکنیم؛پرهیزمی تواندبی نتیجه وحتی مضرباشد.همیشه بایدمراقب عواطف همسرباشیم تاپرهیز ج ن س ی رابه عنوان کم شدن علاقه تعبیرنکند.چون اغلب روابط ماحول فعالیت های ج ن س ی شکل گرفته بود؛لذاقطع رابطه ی ج ن س ی ممکن است منجر به ایجاد بحران ومکشوف شدن مسائلی درهمسرشود.بنابراین قبل از انجام پرهیز ج ن س ی بایددرمورد آن صحبت شود؛ودرحین دوره ی پرهیز؛معتاد جنسی باید ارتبط غیر ج ن س ی,تبادلات کلامی وابرازمحبت را افزایش دهد.پرهیز ج ن س ی در این صورت می تواند فرصتی باارزش برای ارتقای پیوند واتحاد روحانی باشد.
برگرفته از نشریه بهبودی ادامه دارد..

خودارضایی وهوشیاری ج ن س ی
چرا به این نتیجه رسیده ایم که رهایی از هرگونه رابطه ی ج ن س ی با خود جزئی ضروری از هوشیاری ج ن س ی است؟
برای من خود ارضایی به معنای فرار از واقعیت است و مثل یک داروی مخدر روان گردان وروحیه گردان عمل می کند.
در من این فرار به دو شکل بود:در اابتداخود ارضایی جنبه ی ذهنی نداشت.این احساس فیزیکی منجربه خالی شدن ذهن من و پناه بردن به خلوتگاهی شد که در آن از فکرواندیشه دوربودم.من همه ی ارتباطم را با دنیا؛دیگران و خودم از دست می دادم.با این کار از اضطراب های درونی ومحیطی فرار می کردم وراه نفوذ غم را بر خود می بستم.ولی خیلی طول نکشید که بلاخره خود ارضایی به صورت دوم در آمد و من بطور دائمی بوسیله تصورات کنترل می شدم واز تصاویر ش ه و ت انگیز استفاده می کردم ودر ذهنم با یک شریک جنسی مجازی رابطه برقرار می کردم.این نوع دوم خلا عاطفی مرا پر می کرد وجایگزین روابط من می شد .نمی دانستم برقرار کردن رابطه ج ن س ی با شخصی در درون خودم ؛باعث می شود که از خودم جدا شوم.هردو نوع خود ارضایی؛چه با عکسهاوچه بدون آنها راهی برای فرار از خودم بود.هربارکه این عمل را انجام می دادم بیشترخودم را از همه جدا می دیدم واز تنهایی خود وحشت می کردم.این یکی از نشانه های اعتیاد ج ن س ی ما است.من داشتم به آرامی خودم را از دست می دادم.
به عنوان یک بزرگسال(در این زمان ازدواج کرده بودم وروابط نامشروع ؛روابط یک شبه وفاحشه گری را نیز تجربه کرده بودم),هنوزداشتم تمایلات واعمال ش ه وت آلود را در ذهن وقلب خود تقویت می کردم.بنابراین؛همه ی مشخصه های یک رفتار بیمارگونه ی ج ن س ی در خود ارضایی من وجود داشت:تغییرروحیه؛دورشدن واز دست دادن خود.خودارضایی برای من مثل خوابیدن با دیگران است؛وحضوریک شریک ج ن س ی ؛صرفاًشکل دیگری از خود ارضایی است.
باهربارخود ارضایی یک باردیگرجریانی آغاز می شود که نمی توانم آن را کنترل ومتوقف کنم.درست مثل الکلی هایی که بانوشیدن اولین لیوان ؛مست شده ودیگرنمی توانند خوردن را متوقف کنند.
یک عضو دیگر می گوید:
من حتی قبل از شروع خود ارضایی خودم را مانند مشروب خواران می یابم.یعنی اولین فکر ش ه و ت آلود مشابه اولین لیوان مشروب عمل می کند.ش ه وت مثل یک ماده ی مخدر در خون من عمل می کند و مرا وادار به خود ارضایی می کند.من قبلاًاین جمله را در AAشنیده بودم که خوردن مشروب آخرین کاری است که من در یک لغزش انجام می دهم.خودارضایی یک نتیجه است و ش ه وت مسئله اصلی وپنهان است.
خداروشکر که علاجی برای هر دوی اینها وجود دارد.
برگرفته از کتاب بهبودی ادامه دارد...
شهوت : احساسات وافکار مفرط و غیر معقولی است که ما را به سوئ استفاده و فریب خود ودیگران وامیدارد ویا به سوی مقاصد خود محورانه سوق میدهد..
شهوت یک اشتغال فکری است.
خداوند به تمامی آنها یی که صادقانه در جستجویش بوده اند رخ گشوده است
مرسی مطلب خوبی بود
 
با سلام به دوستان بهبودی تالار
راهنمایم به من اجازه استفاده مشروط از اینترنت را داد و من تصمیم گرفتم به گروهم سری بزنم
گروه بانیان بهبودی.
حرف زیادی ندارم یعنی من حرفهایم را زده ام.من به حرف زدن عادت داشتم.من بیش از حد به نظر دیگران در مورد خودم حساس بودم و مدام میخواستم خودم را اثبات کنم.جایی که خدمت بدون توقع سخت بود محیط خانه ام بود.خوبست من یاد بگیرم همان عشق بدون توقع به تازه وارد را به خانواده و اطرافیان و همکارانم بدهم.
من هنوز خسته ام
خسته از ضربات مهلک شهوت و خودخواهی
خسته از نواقصم
راستش شدت درد بیشتر از توان من بود
من اسیب میدیدم و نیروی برترم اشک میریخت
به نواقصم میگفتم:کافی است.بس است داری مرا میکشی
همیشه تکه ای کم داشتم.تکه ای از روحانیت
من میخواستم اشفتگیهای زندگیم را درست کنم اما گند میزدم
من میخواستم مسایل مالیم را درست کنم خرابتر میشد
در نهایت با کمک این برنامه فهمیدم من باید مشکل بی قدرتی ام را و خلا درونم را حل کنم انوقت است که اشفتگیها خود به خود حل میشوند
امیدوارم بتوانم درست زندگی کنم


 
با سلام.
چند روزی بود که حس میکردم برنامه را خوب انجام میدهم.دیشب با راهنمایم حرف زدیم.هیچوقت کاری را برای من باید نکرده بود و فقط پیشنهاد میداد.دیشب در مورد سیگار به من شدیدا گیر داد و گفت:فکر نمیکنی بخش دیگری هم از اشفتگیهایت بخاطر سیگار است؟من سریع حرف را عوض کردم و گفتم من قهوه نمیخورم!گفت قهوه هر وقت بود و پا داد بخور اما این نباشد که بخاطرش بخواهی هزینه کنی یا به کافی شاپها و قهوه فروشی ها بروی. او قبلا مرا از رفتن به قهوه فروشیها و پاتوقها منع کرده بود چون  من باید برای شخصیت خود ارزش قایل باشم(جسارت به کسی نباشد این فقط یک درک شخصی است)اما من به تو گفتم برای سیگار چکار میخواهی بکنی؟گفتم نمیدانم.حرفهایمان را زدیم و او معتقد بود تو میتوانی.
همیشه ترس عجیبی از ترک سیگار داشتم.راستش تا به حال اصلا به فکر ترک نبوده ام.او به من پیشنهاد داد در ماه اول به جلسات ترک سیگار بروم.و برای رفتن به جلسات ترک سیگار خوشبختانه مسوول محیط کارم اجازه رفتن داد!
میدانم این هم بخشی از ادامه بهبودی است و سردردهای طاقت فرسای من احتمالا از سیگار باشد.دیشب او عملکرد بیشتری را از من تقاضا کرد.
پیشنهاد استفاده از اینترنت برای کار توسط او باعث شد به طور رایگان کارم را معرفی کنم و اولین مبلغ پول را دریافت کنم.تماسهای کاریم روز به روز بیشتر میشود و در وقت خود به بار مینشیند.هر وقت دستورالعملهایش را به کار گرفتم بد ندیدم.او به من نشان داد که باید از کار قبلیم به دلیل سختی و اشفتگیهایش خداحافظی کنم و به کار جدیدم با تمرکز فکر کنم.دنبال نتیجه سریع نباشم 
من روی کارم ترکز کافی هنوز ندارم و متوجه شدم ذهنم را باید از احساسات منفی خالی کنم.ترس عجیبی از ترک سیگار دارم.اما راستش تصمیمم را گرفته ام.
دیشب بد جور به چالش با راهنمایم برخورد کردم و به از من خواست اشخاص جدید را به عنوان رهجو نگیرم.غذاهای جدید درست کنم خخخخخخخخ   و بسیاری چیزهای دیگر.
اینروزها فهمیده ام باید تسلیم کامل برنامه باشم و فقط کار درست بعدی را انجام دهم.
امیدوارم.
تمام اشفتگیهای امروزم به دلیل نگرش غلط من نسبت به کار.خانواده.اجتماع.دوست داشتن.برنامه و خوشبختی بوده است و من اینروزها روی باورهای غلطم کار میکنم
میدانم با انجام برنامه و با کمک نیروی برترم اشفتگیهایم از بین میرود و توانایی راحت زندگی کردن با خودم و خدا و دیگران را پیدا میکنم .
امیر

 
سلام امیربرای این تصمیم مهمت بهت تبریک میگم .انشالله این مسکن قوی نیکوتین ترک بکنید منتظر خبرهای خوبی ازت هستم .همیشه شاد همیشه خوش باشید.
صفحه‌ها: 1 2