انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 12. آيا با واقعيت بيماري خود منطقي بوديد؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
12. آيا با واقعيت بيماري خود منطقي بوديد؟
اصلاً برایم قابل باور و قبول نبود که من بیماری سرطان دارم، درابتدا فکر میکردم پزشکان مرا دست انداخته و با من شوخی میکنند. از طرفی هم شروع به اذیت و آزار و خودزنی کرده بود. واقعاً نمیدونم چرا این بیماری برای من بود و با اینکه میدانستم کارهام اصلاً درست و منطقی نبود و خودم را کاملاً آزرده خاطر کرده قبودم و بجای اینکه به یک بیمار برسم و از او حمایت کنم و به او خدمت کنم، اون رو سرزنش و ملامت میکردم. به راستی اصلاً نمیدانستم تکلیفم و برخوردم با خودم بچه صورت باشه و سهم من در این میان کاملاً مبهم و در رازو رمز و سلیقه بیماری خودم بود. من در دو تصمیم گیری جنون آمیز دوبار در غذای خودمان مرگ موش ریختم و تا اندازه ای که باید به خودم و خانواده و خصوصاً همسرم اذیت و آزار رسانده بودم. اما ماه آخر در واقع یک معجزه اتفاق افتاد و من تصمیم گرفتم برخلاف بیماری و فشارهای روحی و روانی و مالی اعتیادهای خودم را قطع کنم و به خودم برسم و توی این یکماه نهایت مهربانی و رسیدگی را به خودم انجام دادم و در هر لحظه خودم را بخشیدم و خودم را دلداری دادم و با خودم خوب رفتار کردم و مانند یک پرستار خوب و مهربان به خودم رسیدم...