انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 10. آيا مي‌توانيد بغير از ديوانگي به رفتار با خود نام ديگري بگذاريد؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
10. آيا مي‌توانيد بغير از ديوانگي به رفتار با خود نام ديگري بگذاريد؟
احساس میکردم که من مشکل روحی و روانی دارم و موجودی هیولایی و خطرناک در درونم قرار دارد و من را وادار به کارهایی میکرد که شخصاً دوست نداشتم آنها را انجام دهم. من خودم را فردی موفق و عاقل و اهل کارو زندگی و خانواده و کاملاً باهوش می دانستم که بهترین از هرلحاظ بودم. من هرکار خطا و اشتباهی را انجام میدادم، گردن دیگران می انداختم و خودم را حق بجانب می دانستم که اینکارها را من نمیکنم. این درحالی بود که میدانستم من اینکارها را میکنم و کارهایی که من انجام میدادم، هیچ دیوانه ای آن کارها را انجام نمیداد و من احساس میکردم که من توست یک موجود خطرناک درحال کنترل هستم که با دستور او هرخطا و گناهی را انجام میدادم، من از این موجود که در وجودم قرار دارد بسیار میترسیدم. بی اختیاری و عدم کنترلم را در مقابل دستورات آن نیروی قدرتمند کاملاً احساس میکردم. دیوانگی یک حالت معمولی برای انسان است، اما من جنون و سادیسم و خودمحوری و خودخواهی در وجودم بود و این هیولا خیلی بدتر از دیوانگی بود...