انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: الان
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
الا..، ای نکهت سکرآور گل
جمال دلکش و خوش منظر گل
ترا گل خواندم اما بس خطا شد
که داری صورتی زیبا تر از گل
ز مغروری کلاه از سر شود دور

مبادا کس به زور خویش مغرور



بسا دهقان که صد خرمن بکارد

ز صد خرمن یکی را برندارد
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
بشو یاد تو ای مه پاره هستم بروز از درد و غم بیچاره هستم تو داری در مقام خود قراری مویم که در جهان آواره هستم
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامدست فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

می روم تا آسمانی تر شوم ......غرق نور شور و بال و پر شوم
می روم تا خویش را پیدا کنم ....خوبش را در نا کجا پیدا کنم
در دیده ی ما نقش رخ دوست اگر نیست
یادش به دلم لحظه ای از سینه جدا نیست
در سینه ی بی کینه ی ما نقش تو جاریست
هرچند که در دیده ی ما جای تو خالیست
مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم
تو نفس های منی باید که تکرارت کنم
مقتضای بودنی یعنی که بی تو نیستم
زندگی بخشی و باید عمر ایثارت کنم


در وطن غریبانم ،نمی دانم چرا ......روز وشب سر در گریبانم ،نمی دانم چرا
هر که از روی دل جانم فدایش می کنم ....مثل عقرب می زند نیشم،نمی دانم چرا
[تصویر:  f929068814.jpg]" alt="تصویر: [تصویر:  f929068814.jpg]" title="تصویر: [تصویر:  f929068814.jpg]" />
صفحه‌ها: 1 2