2014-01-11، 08:17
2014-01-13، 02:37
بيماري من درهمهحال فعال است، من طبق عادتهاي بيماريم ميخواهم حرفحرف من وخواسته خواستهي من باشد، تقريباً يك شخصيت كودكانهي لجباز و يكدنده در من هميشه فعال مانده است، كه وقتي بترسد و به خواستهاش نرسد سر به طغيان خواهد زد و برايش هيچ فرقي نميكند كه اين لجبازي به چه قيمتي تمام
خواهد شد، هميشه جريانات انجمن هم با خواست من منافات دارد و خواهد داشت، چون من فردي ضد قانون هستم، اگر چنانچه قانوني در انجمن گذاشته ميشد اوّلين نفري كه آن قانون را نغض ميكرد من بودم، امّا وقتي از سنتها ميشنيدم كه انجام دادن آن بهتر از انجام ندادنش است و قانوني ندارد كه من را ملزم به رعايت آن نمايد، متوجه شدم كه به من پيشنهاد ميشود و من هم حق تصميمگيري دارم، لذا بمرور با سنتها آشنا شدم و متوجه شدم كه چيزي براي تهديد كردن من ندارد، با خوشحالي سعي كردم اصول آن را رعايت نمايم، چون پس از چندي تجربه كردم كه كسانيكه اين اصول را رعايت نكردند باعث آزار خود و ديگران بخصوص تازه واردان شدند و حتي رعايت نكردن آن باعث از بين رفتن جلسه و مرگ عدهاي شدند.
خواهد شد، هميشه جريانات انجمن هم با خواست من منافات دارد و خواهد داشت، چون من فردي ضد قانون هستم، اگر چنانچه قانوني در انجمن گذاشته ميشد اوّلين نفري كه آن قانون را نغض ميكرد من بودم، امّا وقتي از سنتها ميشنيدم كه انجام دادن آن بهتر از انجام ندادنش است و قانوني ندارد كه من را ملزم به رعايت آن نمايد، متوجه شدم كه به من پيشنهاد ميشود و من هم حق تصميمگيري دارم، لذا بمرور با سنتها آشنا شدم و متوجه شدم كه چيزي براي تهديد كردن من ندارد، با خوشحالي سعي كردم اصول آن را رعايت نمايم، چون پس از چندي تجربه كردم كه كسانيكه اين اصول را رعايت نكردند باعث آزار خود و ديگران بخصوص تازه واردان شدند و حتي رعايت نكردن آن باعث از بين رفتن جلسه و مرگ عدهاي شدند.