انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 2-لیست کمبودهای اخلاقی خود را بنویسید ودر مورد هر کدام از آنها یک مثال بزنید؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
لیست کمبودهای اخلاقی خود را بنویسید ودر مورد هر کدام از آنها یک مثال بزنید؟

تکامل پرستی=>میل به پیشرفت
ناشکری و نارضایتی=>شکرو رضایت
ناسپاسی=.قدر دانی
غروربیش از حد=>اعتماد به نفس
دلسوزی به حال خود=>بخشش خود
حق به جانبی=>همسانی
خود را مهم شمردن=>شکسته نفسی
خود را محکوم کردن=>بهدادن به گوهر وجود
ناصادقی=>صداقت
تعجیل=>صبر
نفرت=>عشق
رنجش=>بخشش
سوءظن و بی اعتمادی=>اعتماد
حسادت و غبطه=>شکرگذاری به خاطر داشته ها
حق کشی=>انصاف
تنبلی=>فعالیت
کار امروز را به فردا انداختن=>رسیدگی به امور در اولین فرصت
بدقولی=>سر وقت بودن
ضاهر سازی=>رک گویی
منفی گرایی=؟مثبت گرایی
انتقاد=>توجه به نکات مثبت و تشویق به آن
طمع=>سخاوت
تایید طلبی=>پذیرش خود
تجمل گرایی=>بی تکلیفی=>ساده زیستی
ترس=>ایمان
تنهایی و جدایی=>با خدا و در اجتماع بودن
تفات=>تشابه
غیبت و بد گویی=>توجه به ضعف ها و کمبودهای خود
لجاجت=>پشتکار
خودمحوری=>خدامحوری
خشم=>محبت

لیست کمبودها و نقطه متقابل آنها در مورد هرکدام مثال بزنید
فرق کمبود و ضعف اخلاقی در چیست؟ کمبود در واقع نداشتن ویژگیهایی است که ما به عنوان انسان باید داشته باشیم! به طور مثال:ایمان،خدا محوری،صداقت،صبر،عشق به خود و هم نوع،اعتماد به نفس، میل به پیشرفت، بخشش، اعتماد و غیره ...

ضعف اخلاقی از نبودن و نداشتن این ویژگی ها می آید و دیگران می توانند با دقت به اعمال و رفتار ما،آن ضعف را در ما ببینند! و تقریبا دلیل این ضعفها یک کمبود است مگر زمانی که داشتن یک کمبود باعث به وجود آمدن چند ضعف شود و این بیشتر بستگی به فرد دارد ...



اگر بخواهم از بزرگترین ضعفم نام ببرم بیماری اعتیادم را باید مثال بزنم! و دلیل آن به خاطر کمبود بیداری روحانی است...



در جلسات بارها دیده ایم که کمبودها و ضعفها را به نشئگی و خماری تشبیه می کنند! در واقع می خواهند بگویند که هر دو اینها منفی هستند و ما به عنوان معتاد در حال بهبودی باید در همه حال بر روی کمبودهای خود کار کنیم تا ضعفهایمان را تعدیل کنیم!



ضعف دیگر من تا اندازه ای غرور است ... من هنوز هم گاهی نمی توانم شنونده خوبی برای تازه واردین و همدردانم باشم! گاهی می خواهم از تجربه ای که می دانم بدردم می خورد استفاده کنم اما غرورم اجازه نمی دهد! فکر می کنم راه حل خودم خیلی بهتر جواب می دهد! من باید بر روی کمبود فروتنی کار کنم تا غرورم اذیتم نکند.



ضعف دیگر من بی ملاحظگی است... هنوز هم در خیلی از موارد بی ملاحظگی می کنم و مثل بچه ها رفتار می کنم! من باید بر روی کمبود انصاف، توجه و صداقتم کار کنم.



گاهی اعمال و رفتارم را ضعف تائید طلبی کنترل می کند ... باید خیلی بیشتر بر روی کمبود پذیرش خودم کار کنم!



هنوز هم در مورد مسائل جنسی مشکلاتی دارم ... پس باید بر روی کمبود اعتماد به نفسم هم کار کنم! زیرا دلیل اصلی این آشفتگی عدم اعتماد به نفس است!



تصورات باطل باز هم گاهی مرا اذیت می کند و اجازه نمی دهد کاملا بر روی برنامه هایم متمرکز شوم و خیلی وقتها به جاده خاکی می زنم! پس من باید بر روی کمبود روشن بینی هم کار کنم!



هنوز هم گاهی دیو نفرت بر اعمال من سایه می اندازد! من باید برای خلاص شدن از نفرت بر روی کمبود عشقم به خود و دیگران هم کار کنم!



یکی از ضعفهای اساسی من هنوز هم داشتن سوء ظن است! من هیچ وقت نتوانستم به طور طبیعی به دیگران اعتماد کنم! یا خیلی پیش می روم و یا خیلی بسته عمل می کنم ... باید بیشتر روی کمبود اعتماد کار کنم.
ضعفهای اخلاقی کمبود های اخلاقی ضعفهای اخلاقی کمبود های اخلاقی
تکامل پرستی میل به پیشرفت انتقاد توجه به نکات مثبت
ناشکری و نارضایتی شکر و رضا طمع سخاوت
ناسپاسی قدردانی تائید طلبی پذیرش خود
دلسوزی به حال خود بخشش خود تجمل گرایی بی تکلفی
حق به جانبی همسانی ترس ایمان
خود را مهم شمردن شکسته نفسی تنهایی و جدایی با خدا و دوستان بودن
خود را محکوم کردن بها دادن به گوهر وجود احساس تفاوت احساس تشابه داشتن
ناصادقی صداقت غیبت و بد گویی دیدن ضعف وکمبود خود
تعجیل صبر لجاجت پشتکار
نفرت عشق خود محوری خدا محوری
رنجش بخشش
غرور بیش از حد اعتماد به نفس
سوءظن و بی اعتمادی اعتماد
حسادت و غبطه شکر برای داشته ها
حق کشی انصاف
تنبلی فعالیت
امروز فردا کردن کارها انجام در اولین فرصت
بدقولی سر وقت بودن
ظاهر سازی رک گویی
منفی گرایی مثبت گرایی



همانگونه که در بالا دیده می شود در مقابل هر ضعف اخلاقی،کمبودی که دلیل به وجود آمدن این ضعف است نوشته شده است و این بلعکس هم می تواند باشد یعنی اول کمبودها را بنویسیم و بعد ضعف هایی که از این کمبودها ناشی می شود.