انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 1-آیا فکر می کنم چیزی هست که من می توانم بگویم یا انجام دهم تا معتاد را مجبور به قطع
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
1-آیا فکر می کنم چیزی هست که من می توانم بگویم یا انجام دهم تا معتاد را مجبور به قطع مصرف مواد کنم ؟
(سئوالاتی در مورد عجز )
نه من وجه نمیتوانم تامعتادم را مجبور به قطع مصرف کنم :
اولین قدم در برنامه بهبودی پذیرفتن عجز در جنبه های مختلف زندگی است که یکی از انها عجز در رابطه با معتاد است و پذیرش این مساله باعث شد ما از مسیولیتهای غیر ممکن رها شویم.افکار مخرب و شاید ترسناک خود را عوض کرده و یاد میگیریم از خودمان مراقبت کنیم و بجای پوشاندن اشتباهات معتاد اوقاتی را صرف بهبودی خود کنیم
در قدم یک متوجه شدم که در برابر فرد معتاد ، در برابر دیگران و در برابر خیلی چیزهای دیگر و هرچه تلاش برای تغییر دادن دیگران و فرد معتاد انجام بدهم با شکست مواجه می شود چرا که او کار خود را می کند و عاقبت فهمیدم درست است که نمیتوانم بگذارم معتادم بمیرد اما او در برابر مصرف مواد عاجز است . البته برای من روبرویی با شخص مصرف کننده در زندگیم بدین گونه بوده که من با همسرم زمانی ازدواج کردیم که ایشان 5 سال پاکی داشتند اما فقط برای امروز می دانم که اگر زمانی مصرف مجدد داشته باشد من در برابر او عاجز هستم .
قبل برنامه من هیچ وقت فکر نمی کردم نتوانم چون فکر میکردم من توانایی همه کار را دارم ولی غافل از این بودم که من هر کاری میکردم بیمارم روز بروز با بیماری بیشتر دست وپنجه نرم میکرد ولی الان با اومدن به برنامه من متوجه شدم نمی توانم کسی رو تغییر دهم ودر مقابل همه چیز وهمه کس عاجزم ..واین اولین قدم در راه بهبودی من است وقتی از منیت دست بردارم ودستهایم را بعنوان تسلیم دراز کنم
نه من به هيچ وجه نمی توانم تا معتادم را مجبور به قطع مصرف کنم چون بارها امتحان کردم به چند روش ولي فايده نداشت وحالا گذاشتم به عهده خودش وبايد قبول کنم که در برابر او عاجزم ورهاش کنم وبه خدا بسپارمSmile
بله من هميشه در حال جنگيدن بودم هنوزم گاهي يادم ميره

که عاجز هستم واعتراف ميکنم که هميشه در حال دست وپا زدن هاي بي فايده بودم

امروز با کمک برنامه کمتر ميجنگم وميدونم که همه ي راهها رو رفتم وجواب نداده

میدونم کنترل کردن سایرین وخدایی کردن نه تنها به اونها کمک نمیکنه بلکه من رو هم از بهبودی دور می کنه
احبار و نصیحت و ارشاد نه
ولی هست
اوایل ورودم به انجمن شور پاکی داشتم میخواستم به دوستا و اقوام نزدیکم کمک کنم یا کاری یا چیزی بگم ترک کنن.ولی بی فایده بود و سخت در اشتباه بودم،چون فایده نداشت و فقط با اینکار از خودم و بهبودی شخصیم دور میشدم.
ولی به مرور فهمیدم که من باید سهم خودم رو انجام بدم رو خودم کار کنم و تغییر کردن من ، یه نوع رفتار یا کاری هست که میتونم برا کمک به یک معتاد انجام بدم.
تجربه شخصیم: یه رفیقی داشتم میخواست ازدواج کنه نامزدش فهمیده بود مصرف میکنه بعد همیشه با من مشارکت میکرد یبار بهم گفت اگر فلانی هم برا ترک مواد همون جای بره که تو میری باهاش ازدواج میکنم.
اون لحظه به قدرت قدم دوازدهم و کارای که اصول روی من انجام داده بودن که بتونم از طریق عملکرد پیامی بشم رو فهمیدم.
وگرنه من هیچکی نبودم دوران مصرف اواخرش کسی پیاز هم دستم نمیداد پوس بگیرم.
قبلا فکر می کردم اگر کنایه و داستان سرایی در مورد دیگران می توانم بیمارم را سرغقل بیاورم .زندگی دیگران را برای او می گفتم از مردانگیم مردان سالم  و بی غیرتی افراد معتاد و.........
اما نتیجه همیشه معکوس بود ،چون او جایی دیگری سیر می کرد و حرفهای من را سر زنش تلقی می کرد .مانند ماهی که اگر بخواهی محکم نگرش داری زودتر لیز می خورد ولی اگر راحت با دست باز نگه داری می ماند در دستانت من هم بیمارم را رها کردم و به خدا سپردم و خودش هرجور که صلاح می داند .و فقط به درمان خودم پرداختم و دعا باعث شد ......که روبه بهبودی بیاورد 
قبل از جلسات همیشه دنبال راه هایی برای ترک مصرف معتاد بودم، و باز امید داشتم که این بار دیگر میتوانم ، این سری با سری های دیگه فرق داره. و با قهر و دعوا و جنگ و فکر فرستادن به کمپ اجباری باز میتوانم کاری کنم که او ترک کند.اما هر بار باز راههای من به شکست ختم میشد.
اما با امدن هب جلسه و پذیرفتن اینکه عاجز هستم.قبول کردم که دیگر هیچ راهی و کاری نمیتوانم انجام دهم . تا اینکه او ترک کند.
من مسول اعتیاد او نبودم.
من فقط میتوانم خودم را تغییر بدهم. با جلسات یاد گرفتم که او را با عشق رها کنم .