انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 2-آیا بعضی از تجربیات گذشته من روی تصورم از یک نیروی برتر ، اثر گذاشته است ؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
2-آیا بعضی از تجربیات گذشته من روی تصورم از یک نیروی برتر ، اثر گذاشته است ؟
تجربیات در مورد گذشته در هر چیزی که باشد بروی زندگی امروز من تاثیر خواهد داشت-در گذشته وقتی میگفتند خدا رحمان و رحیم یا همان بخشنده و مهربان است را دوست داشتم
در گذشته با خدا معامله میکردم وهیچ وقت نتیجه نمی گرفتم وهمیشه با کله خود و نیروی خودم راه میرفتم وفکر می کردم که خدا بین بنده هاش فرق می گذارد نمی توانستم ارتباط خوبی بر قرار کنم ولی امروزه او را حمایت گر میدانم ودیگر او را قضاوت نمی کنم و قبل از هر کاری از نیروی برترم کمک میگیرم وبهش اطمینان دارم که همیشه همراه وپشتیبانم هست Smile
تجربه ها و تصورات..بله تجربها من چون همش از روي خودمحوري عمل ميکردم و خودم را فقط ميديم امروزم هنوز روي من کار ميکند واجازه نميده بتونم از روي منطق عمل کنم چون هنوزم کنترل وقضاوت دارم وهر اتفاقي که برايم مي افتد از روي عقايدکهنه وقديمي عمل ميکنم چون تصورات من از تجربهاي من جداي ندارد. تصورات باطل يعني انحراف فکري روياي بودن کنترل کردن و قضاوت کردن در مورد چيزي که هنوز معلوم نيس اتفاق بيفتد. گذشته ما همش در رنجشهاي من خلاصه ميشد چون ثبات فکراني وعقلاني نداشتم همه رو مقصر ميدونستم خدا برا من فقط وقتي بود که کارم گير بود نيروي برتر من بيماري من بود افکار بحران ساز امروزم هنوز ترس از شناخت نيروي برتر دارم..
در گذشته من با نیروی برترم ارتباط داشتم اما این ارتباط ،ارتباطی آگاهانه نبود. طبق عادت ،نه آنگونه که من نیروی برترم را درک کنم.  شاید از ترس ،احساس اینکه خداوند مرا فراموش کرده اینکه زندگی و آرامش را به عده ای خاص بخشیده،اینکه من چه کاری کردم که او مرا اینگونه مجازات میکند؟ و هزاران دلیل دیگر که دیواری ضخیم بین من و نیروی برترم برای ندیدنش ،کشیده شده بود. اما با کارکرد قدم ها متوجه شدم اگر تا بحال ،هنوز هستم به خاطر لطف نیروی برترم می باشد. خدایی که بود و من نمیدیدم ،بود و درکش نمی کردم ،اما او مرا رها نکرد و تنهام نگذاشت،دستم را گرفت و چشمان من را به حقیقت روشن کرد. خدایا دستانم را رها نکن و من را لحظه ای تنها نگذار