انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: از نظر شما مفهوم تصمیم گیری در قدم سوم چیست؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
در گذشته به خاطر وجود نقص خودمحوری از مشورت و کمک گرفتن از افراد مطلع دوری میکردم . تصمیمات من همگی از روی ترس و خود خواهی بودند!
در اثر تحولی که با کار کردن قدم یک در من به وجود آمد ، تصور قوی بودن و عقل کل بودنم تبدیل شد به نگاه عاجزانه به خودم ( به قول بچه ها قدم اول کرک و پرم را ریخت ) تمام ادا و اصول های را که روزگاری فکر میکردم به خاطر استثنایی بودنم دارم و به آنها افتخار؟ میکردم ، به نکات منفی شخصیتم تبدیل شد!
عجیب است! من الان میخواهم با استفاده از اصولی تصمیم به سپردن اراده و زندگیم به خدا را بگیرم ، که زمانی آنها را باور نداشتم و مسخره شان میکردم! مثلا صداقت را قبلا مساوی با حماقت میدانستم! همیشه فکر میکردم در این دور و زمانه فقط آدمهای احمق و ساده صداقت دارند... و همیشه هم چوب این صداقتشان را میخورند!؟...(سرشان کلاه میرود) روشن بینی هم نبود چون خودم را کامل؟ میدانستم و عقل کل! مسلم است که اگر روشن بینی نباشد تمایلی هم نخواهد بود! من آن موقع احساس نمیکردم که باید تعقیری در وضعیتم بدهم! به طور کلی ، مثل لاک پشتی بودم که دنیا فقط لاک من بود! هر جا که میرفتم و هر کاری میکردم در قالب خودم بودم ! هیچ وقت فکر نکردم و یا نخواستم که از این قالبم بیرون بیایم!
اولین تصمیم واقعی و جدی من قبل از آمدن به برنامه رقم خورد ( با به کارگیری ناآگاهانه اصول روحانی ) من بدون اینکه دقیقا بدانم به کجا دارم میروم ، داشتم در راه درست قدم برمیداشتم . بعد از این که شروع به کار کردن قدم کردم ، در قدم اول و دوم ترسهایم به مقدار زیادی کمتر شد . در قدم سوم با امیدی که در قدم دوم پیدا کرده بودم ، دنبال نیرویی بودم که تا امروز مرا پاک نگه داشته است! در واقع اولین تصمیم من تصمیم به پاک ماندن بوده ، که با کمک برنامه تا به حال ، در آن موفق بوده ام . اما در قدم سوم میخواهم اولین تصمیم آگاهانه ام را هم بگیرم. این تصمیم سپردن اراده و زندگیم به خداوند است . البته این سپردن هرگز برای من (ما) به طور کامل اتفاق نمی افتد. اما هدف ما رسیدن به نزدیکترین حالت آن است. در قدم سوم در واقع ما میخواهیم تصمیم بگیریم که خدا را وکیل خودمان کنیم ، به عنوان اینکه او بهتر از ما میتواند اراده و زندگیمان را کنترل کند!
در قدم سوم ، ما با همه نواقص شخصیتیمان و کمی هم عشق به نیروی برتر جلو ، می آئیم . دلیل اینکه در متن این قدم کلمه سپردن اول جمله نیامده (و گفته شده تصمیم گرفتیم ) این است که ، ما از این تصمیم گیری نترسیم ! زیرا هر وقت که بخواهیم میتوانیم از تصمیم خود برگردیم! و این با سپردن خیلی فرق دارد!