انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: رد پای خدا
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4
دیشب رویایی داشتم. خواب دیدم بر روی شنها راه می روم.
همراه با خود خداوند وبر روی پرده ی شب
تمام روزهای زندگی ام را، مانند فیلمی می دیدم.
همانطور که به گذشته ام نگاه می کردم.
روز به روز زندگی را، دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد.
یکی مال من یکی از آن خداوند
راه ادامه یافت تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت.
آنگاه ایستادم و به عقب نگاه کردم.
در بعضی از جاها فقط یک رد پا وجود داشت.
اتفاقا آن محلها مطابق با سخت ترین روزهای زندگی من بود.
روزهایی با بزرگترین دردها، رنج ها، ترسها و...
روزهایی با بزرگترین دردها، رنج ها، ترسها و...
ومن پذیرفتم با تو زندگی کنم.
خواهش میکنم به من بگو چرا در آن لحظات درد آور مرا تنها گذاشتی؟
خداوند پاسخ داد:
(فرزندم تو را دوست دارم وبه تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود.
من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت.
نه حتی برای لحظه ای ومن چنین نکردم.
هنگامی که در آن روزها یک رد پا بر روی شنها دیدی من بودم که تو را به دوش می کشیدم
خدایم را دوست دارم و با وفاتر از او سراغ ندارم، شاید به رسم همین وفاداریست که دوستانم را به او میسپارم!!!
خدا آن حس زیبائیست که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی آهسته می گوید
کنارت هستم ای تنها
و دل آرام می گیرد . . .
خـــــــــــــــــــــــــــــدای منـــــ …
دســــــــتانــــــــت که مالــــــــــــــ منــــــــــ باشند
هــــــــــیچ کــــــــــس مــــــــرا دست کم نمیگیرد!
خدایم را دوس دارم وبا وفاتر از اوسراغ ندارم به رسم همین وفاداریست که کسانی را که دوس دارم به او میسپارم
وقتی خــــــدا مشکلات تو رو حل میکنه تو به توانایی های او ایمان داری ...
و وقتی خــــــدا مشکلات تو رو حل نمیکنه ...
او به توانایی های تو ایمان داره ...
خدا همانيست كه ما ميخواهيم،اي كاش ماهم همانى بوديم كه خدا ميخواست...
دیشب با خدا دعوایم شد. با هم قهر کردیم ...
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.
رفتم گوشه ای نشستم.
چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.
صبح که بیدار شدم. مادرم گفت:
" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد"...
گاهی فکر میکنیم خدا فراموشمون کرده ، صدامون رو نمیشنوه … دیگه دوستمون نداره !
غافل از اینکه همین نفسی که همین لحظه میکشیم بزرگترین و محکمترین سند دنیاست برای اثبات اینکه خدا هنوزم دوستمون داره !!!
دوسنان همدردم یادتان هست?

مواد مخدر با ما همان کاری را کرد که باد نیمه شب با گلهای سپید کوچک میکند، گریه های مادرتان یادتان هست?شکستن کمر پدرتان چطور?یادتان هست به موادفروشان بو گندو التماس میکردیم?

یادتان هست زندگی میکردیم که مصرف کنیم و مصرف میکردیم که زندگی کنیم

سرنوشت یک معتاد به قول کتاب معتادان گمنام از دو حالت خارج نیست

۱ زندان وتیمارستان و مرگ

۲زندگی به روال معتادان گمنام

و ما چقدرخوشبختیم که راه دوم را در پیش گرفتیم

بیایید همه با هم برای تمام همدردانمان دعا کنیم

خداوندا ارامشی عطا فرما تابپذیرم انچه را که نمیتوانم تغییر دهم

شهامتی که تغییر دهم انچه را که میتوانم

و دانشی که تفاوت ایندو را بدانم

امین
صفحه‌ها: 1 2 3 4