انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 3 خرداد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
وقتی برای اولین بار شروع به کار کردن بر روی قدمها کردم ، فکر اینکه نواقص شخصیتیم را برطرف کنم ، مرا عصبانی کرد . فکر میکردم بالاخره مثل یک تکه پنیر سوئیسی پر از سوراخ خواهم بود . اما میخواستم بهتر شوم و مداوما این اطمینان را به خودم میدادم که قدمها کلید بهبودی من هستند و من همچنان علیرغم ترسهایم پیش میرفتم . من مجبور بودم ریسک کرده و با ایمان کار کنم ، قبل از اینکه نیروی برترم موهبت خود را به من عطا کند . در قدمهای 4_7 در هیچ کجا ما از خدا نخواستیم چیزی را اضافه کند بلکه بیشتر خواستیم که چیزهایی را که احتیاج نداریم پس بگیرد من نتوجه شدم که هر نقص برطرف شده ، یک امتیازی را مخفی نگهداشته بود . من خودم را تماما گم نکرده بودم . در عوض زمانی که آن چیزهایی را که احتیاج نداشتم کنار میگذاشتم ، فضای بیشتری برای توانایی و مهارتها و احساساتم ایجاد میکردم که تماما بخشی از زندگیم شود در این مورد راحت هستم چون بخاطر می آورم هرچه را که احتیاج دارم ، در حال حاضر موجود است . ولی نمی توانستم احساس اطمینان کنم ، تا زمانیکه برروی قدمها کار کردم واز کوتاهی هایی که کرده بودم مقداری رهایی یافتم

یاد آوری امروز

خدا دقیقا میداند که به چه چیزی نیاز دارم و تا حالاهم آنرا به من داده است وظیفه من گسهل گرفتن امروز" و درخواست کمک از خداوند برای رهایی من از چیزهایی مزخرف یا کوتاهی هایی است که مرا محدود کرده بود . قبل از طلوع خورشید نابینا هم بایستی
از خواب برخیزد" .